2
دعوا
با سلام و خسته نباشید
بنده 6ماهه ازدواج کردم قبل ازدواج با هم به مدت 4سال دوست بودیم زمان دوستی و حتی خواستگاری به خانمم گفتم که من مادرم تنهاست فردا اومدی تو زندگیم نگی مادرت اینطور و اونطور ایشان هم قبول کردن
حالا که 6ماهه ازدواج کردیم از مادر من برا خودش هوو ساخته دوست ندارم برم خونشون میگه برا من وقت بذار پیش من باش نرو وقتی هم برم بیام امکان نداره به دعوای فیزیکی و فحشهای قشنگش ختم نشه هر زمانم خودش بیاد مادرم هر حرفی بزنه میگه تیکه می اندازه متلک میگه و … بخدا بریدم دیگه نمیدونم چیکار کنم تصمیم گرفتم از خیر این زندگی بگذرم شاید بره خوشبخت شه ممنون میشم راهنمایی بفرمائید
چی بگم
با سلام خدمت شما
توجه داشته باشید خیلی از زوجین قبل از ازدواج شرطی را مطرح می کنند و طرف مقابل می پذیرد ولی بعدا در زندگی مشترک به آن شرط پایبند نمی ماند . سه حالت وجود دارد ۱- او دروغ گفته ۲- زده زیر شرطش ۳- به شرط پاینده ولی مهارتهای لازم برای اجرایی کردن شرطی را که پذیرفته ندارد. هر چند شما سن همسرتان را ننوشته اید با اینکه ۶ است زندگی مشترک را شروع کرده اید پس هنوز جای تجربه اندوزی و آموزش و حل مسئله وجود دارد. اگر با هر مشکل پیش آمده قصد مطرح کردن جدایی را داشته باشید شما هم بی تجربگی کرده اید . کانون مشاوران ایران در جهت آموزش و حل مسئله می تواند یاریتان کند ۸۸۴۲۲۴۹۵