سلام .وقتتون بخیر باشه .از شما خواهش میکنم منو راهنمایی کنید . .من پنج ماه عقد کردم خانم هستم ۲۳ ساله.با همسرم تو محل کار آشنا شدم ایشون هم فرزند اول پسر هستند .من هم فرزند دوم خانواده هستم .ما باهم هیچ مشکلی نداشتیمو نداریم متاسفانه اختلاف هایی با مادرشون داشتن که دامن منو گرفت .بعداز صحبت نامربوط مادرشون در نبود همسرم .بابت رسم و رسوم ها صحبت کردند و گفتند چکاپ یک هفته قبل از عروسی انجام میدم من اون موقع قبول دارم .تنها حرفی که من به ایشون زدم گفتم صحبت شما درست نیستبا همسرم مطرح کردم و ایشون گفتند ولش کن اهمیت نده .منتها من ترسیدم به خونوادم گفتم و پدرم گفتند باید بیان منزل ما صحبت کنیم اگر رسم و رسوم هست بزرگتر ماهستیم نباید با تو حرف بزنن الان با همسرم مشکلی نداشتم دقیقا دو ماه بود از اون ماجرا میگذشت ولی به خاطر تشنجی که در منزلشون دارند.اعصابش بهم ریخته و الان از من فاصله گرفتهنمیدونم چیکار کنم الان نمیدونم کسی را که دو روز پیش پیشم بود و در مورد مادرش حرف میزد و من فقط دلداری میدادم .الان دو روز جواب تلفنتو نمیده میگه میخوام دور باشم.خونواده منم که میگن بزار کنار اگه اومد تونست اختلافشو حل کنه .اگر نتونست یک ماه فرصت پدرم بهم داد گفت اگر نشد مهریمو اجرا میزارهبه خدا نمیدونم چیکار کنم سر بی عقلی مادرش و سر هیچی زندگیمون به فنا میره.تمنا میکنم کمکم کنید