از ترم یک دانشگاه با یه دختر اشنا شدم به اسم زهرا نه اینکه دوست دخترم باشه یا چیزی نه فقط اولش در حد یه دوست خیلی ساده ولی رفته رفته صمیمیت بین ما هم بیشتر شد و شد بهترین رفیق دانشگاهم ولی الان که خیلی وقته از این اشنایی گذشته احساس میکنم خیلی دوستش دارم احساس اونو نمیدونم با اینکه همیشه نگرانم میشه و بعد از این همه مدت که همدیگه رو میشناسم نمیدونم احساسش به من چیه و سر این موضوع خیلی گیج شدم رانمایی لازم دارم که چیکار کنم و من تقریبا هیچ دوست دیگه ای ندارم زیاد ادم اجتماعی نیستم و ترس بزرگمم ایمه که ایم احساس باعث از دست دادنش نشه