من ۵ ساله که با پسری از نت اشنا شدم
بهم علاقمند شدیم همدیگه رو بیشتر اوقات میدیدم
اون زمان کار نداشت پس انداز نداشت همیشه دعوا داشتیم دوسال پیش من نتونستم ببینم اینجور همش دارم عذاب میکشم ازش جدا شدم حدود ۱ سال بعد راضیم کرد که باهاش باشم چون کار داشت خونه رو اوکی کرده بود و داشت پول جمع میکرد گفت اخر سال میام خواستگاریت
وسط سال که رسید با دوستش شریکی دامداری زد و همون پس انداز خرج اون شد از طرفی دوستام خبر داشتن که من باش در ارتباطم بهم میگفتن بگو بیاد خواستگاریت و من همیشه بهش گیر میدادم که چرا رابطه رو طولانی میکنیم من پول واسم مهم نیس باهم میسازیم بیا خواستگاری و همین باز شروع دعوا بود
به خواهرم این موضوع رو گفتم گفت چون میدونه تو بپاش موندی هی طولش میده
ازش جدا شو بگو دوسم داری بیا جلو
نتونستم ازش جدا بشم و فقط هر روزمون دعوا بود که تنها یه پیام صبح بخیر و شب بخیر بهم میدادیم
تا بهم گفت ازت زده شدم نمیخوام این رابطه رو و تمومش کردیم
بعد ۵ ماه من رفتم سمتش و باش حرف زدم روحیش اوکی بود و خودش ازم خواست که باهم باشیم دوباره منم دوستش داشتم و قبول کردم
ولی الان باز دعوا داریم میره سمت قلیون کشیدن تا مشکلاتشو فراموش کنه و من مخالفم
من ۲۴ سالمه و اون ۲۷ سالشه
من تو زمان ۱۹ سالگیم زیادی تو نت بودم شب و روزم نت بود و این باعث میشه اون پسر بدش بیاد من بخاطرش عوض شدم و دیگه نت رو کم کردم ولی هنوز که هنوز با تو نت بودن من مشکل داره
قرار بود همدیگه رو ببینیم بهم پیام داد که بیا همو ببینیم من ۲ دقیقه طول کشید تا جوابشو بدم گفته بودم باشه میام ولی نیومد بخونه ۱ ساعت بعد دیدم ازش خبری نیس زنگ زدم اومد گفت که ج ندادی و من رفتم خونه ازین رفتارش خیلی ناراحت شدم و دید ناراحتم ولی عصبی شد که چرا غر میزنی جواب ندادی منم دیگه نگاه گوشی نکردم بجای اینکه ارومم کنه دعوا کرد
من دوسش دارم خیلی هم دوسش دارم ولی دیگه دوست داشتن اونو باور ندارم چون دوس داره من عوض بشم ولی اون هیچ تغییری نکنه
دوس دارم بهش برسم چیکار کنم بتونم کاری کنم از لجبازیش تغییرش بدم و بتونم کاری کنم قلیون نکشه
من تو یه خانواده مذهبی معمولی هستم
و اونم همینطور
ولی سختگیری خانواده من کمی بیشتره
و هر دو خانواده مخالف رابطه دوستی هستن