با سلام
اوایل سال ۹۴ از آقا پسری توی دانشگاه خوشم اومد کم کم اظهار کردم تا بلاخره امسال باهم در ارتباط قرار گرفتیم
توی دورانی که من دورادور دوسشون داشتم این آقا از دختر خانم دیگه ای خوششون میومد که از نظرشون خیلی خانوم بودن و قصد داشتن که کارشون رو جور کنن و هرچه زودتر به اون خانوم ابراز علاقه کنن و به خواستگاریشون برن
بارها به اون خانوم ابراز علاقه کردن ولی اون خانوم پاسخ منفی بهشون دادن
تا اینکه تصمیم گرفتن با منی که بهشون علاقه نشون دادم صحبت کنن و‌بگن که به من علاقه ندارن
ولی توی همین اوضاع و صحبت کردنا به من عادت کردن
پسر فوق العاده پاک و با خانوادن و‌متعهدی هستن و با هیچکس تا به حال در ارتباط نبودن ولی از اونجایی که ۲۲ سال سن دارن و تجربه نداشتن با هم صحبت شدن با من و ابراز علاقه های من وابسته شدن
و ایشون هم به من گفتن که دوستم دارن و میدونم واقعا بهم علاقه دارن
من ۲۰ سالمه
در رابطه با ازدواج برنامه ریزی کردیم که تا ۵ سال دیگه کارامون اوکی بشه،ولی میگن تمام تلاشمو میکنم تا دوسال هرچی زودتر کارامو‌ جور‌ میکنم خیلی پسر با مسئولیت و متعهدیه،ولی با این اوضاع هر جفتمون احساس میکنیم دوستیمون اشتباه
ولی نمیدونیم قطعش کنیم یا ادامه بدیم
جدای از اینها یکبار هماهنگ نشده و ناخواسته رابطه داشتیم
که بعدش فهمیدیم اشتباه کردیم و‌چونکه مدتها باهم دوست بودیم و‌علاقه داشتیم این اتفاق افتاد ولی اون اتفاق خیلی بیشتر وابستمون کرد،تصمیم گرفتیم اون رابطرو فراموش کنیم و‌پاک ادامه بدیم تا اینکه تا زمانی که به موقعش باشه زمان ازدواج
ولی تا اونموقع زمان زیادیه ولی بهم دیگه علاقه داریم نمیدونیم چیکار باید بکنیم،بارها تصمیم جدایی گرفتیم تا اونموقع بهم‌برگردیم ولی نتونستیم میدونم تو این ۴ ماهی که دوستیم زمان کافی نیست برای شناخت ولی در حدی که همدیگرو‌ شناختیم خوب بوده و ظاهرا تفاهم داریم،از طرفی هم چون احساس میکنم من رو با اون خانومی که برای ازدواج‌میخواستن و‌جواب منفی شنیدن پیش خودشون مقایسه میکنن
و صد در صد اون خانوم از من بهتره
چون خانواده مذهبی هستن و اون خانوم هم رفتاراشون طبق معیارای ایشون بوده که باعث شده ایشون بهشون علاقه مند بشن
‌ولی من نه من اصلا اینجوری نیستم و دختر خیلی خونگرم و راحتی هستم،یجورایی میشه گفت فقط ۴۰٪ طبق معیارایی که این آقا از بچگی از خانوم آیندشون تو ذهنشون بوده هستم،و اینکه شروع کننده ی این رابطه بودم میترسم در آینده این موضوع برای من مشکل ساز بشه
چونکه من ایشون رو یکسال زمان برد تا بدست بیارم نه ایشون من رو
در حالی که آقایون دوست دارن خودشون کسی رو که میخوان بدست بیارن
من با اینکه میدونستم خواستار یک خانم دیگه هستن باز دست برنداشتم و به تلاشم ادامه دادم
میترسم مشکل ساز باشه
میترسم بگه من بچه بودم خام و بی تجربه بودم اومدی تو‌زندگیم و به زور منو‌ وابسته کردی میترسم بگه من اولش دوستت نداشتم و تو‌علاقه مندم کردی،از این حقایق میترسم،میترسم‌ دوروز دیگه که پخته شد بگه من چون کسی تو‌زندگیم نبود شیفته تو‌شدم و …
ولی با همه ی این اوضاع از علاقه ایشون و خودم مطمئنم،خیلی سخته بخوایم از هم دل بکنیم،و دنبال راهی میگردیم که همین رابطرو خوب و درست ادامه بدیم تا زمان ازدواج،ولی هرچقد هم که میخوایم خوب باشه باز به مشکلاتی بر میخوریم که نتیجش‌ میشه دوستی قبل ازدواج اشتباهه.
ممنون میشم راهنمایی کنید
با تشکر