سلام
پسری هستم 20 ساله ترم 4 دانشگاه با ورود به دانشگاه به دختری علاقه مند شدم ولی اوایل حدودا چند ماه اول با خودم میگفتم یه جو برای ورود به محیط جدید هست ولی ه چی گذشت بیشتر بهش علاقه مند شدم اصلا نتونستم فراموشش کنم اون دختر توی یه سال با هم ورود به دانشگاه داشتیم ولی دانشکده هامون متافوت گاهی وقت ها اتفاقی می بینمش یا 1 بار سر کلاس عمومی با هم یه ترم بودیم ولی مشکل اینجاست که خودش نمی دونه من دوستش دارم و تقریبا از اوخر ترم 1 فهمیدم با یه پسر دیگه دوست از همون کلاس عمومی فهمیدم چون با هم هستند الان من با اینکه حالمو خیلی بد می کرد با هم میدیدمشون ولی باز برای اینکه یه روز حرفمو بهش بتونم بزانم شروع به تلاش کردم برای یادگیری که منجر به کار بشه الانم که داشتم برا کارآموزی میرفتم که کرونا همه رو نابود کرد فکر این که ایشون بخوان با اون پسر ازدواج کنن دیونم کرده حتی خواب اینم دیدم همه چی به این موضوع ربط میدم الانم کلا انگیزم بخاطر همین خیلی کم شده اینم بگم هیچ کس خبر نداره فقط خودم از این موضوع خبر دارم به دوستی هم اعتقاد ندارم با اینکه نزدیکه خیلی وقته ندیدمش بازم دوستش دارم الان احساس بی انگیزگی دارم اصلا نمی دونم برا چی باید برا آینده تلاش کنم وقتی کسیو که دوست دارم با من نیست
بابت طولانی بودن هم عذرخواهی می کنم
با تشکر