2
رابطه با دوست پسرم
با سلام من با دوست پسرم که ۳ ماهه با همیم رابطه جنسی برقرار کردم و ایشون با وجود اینکه میدونست من باکره هستم علی رغم میلم به اجبار دخول انجام داد ولی نه کامل و من خونریزی کمی داشتم و درد شدید ولی بعد از اون دیگه نمیتونم رابطه جنسی رو تحمل کنم و اصلن احساسمو بهش از دست دادم و دیگه نمیتونم بذارم نزدیکم بشه و همش فکر میکنم که بکارتمو کامل از دست دادم و دیگه نمیتونم ازدواج کنم و خیلی حس افسردگی و عذاب وجدان دارم ، حتی بعد از این ماجرا بازهم سعی کرد که کارشو تحمل کنه ولی من اصلن نمیتونستم تحمل کنم بخاطر درد و خونریزیش
میشه راهنماییم کنید که باید چیکار کنم
حالم اصلن خوب نیستش
سلام به شما دوست عزیز
بهتر است در این مورد دقت کنید که رابطه جنسی در دوران دوستی می تواند آسیب های زیادی را به همراه داشته باشد و بهتر است سعی کنید که از اینگونه روابط خوداری کنید .
در مورد پرده بکارت نیز بهتر است به متخصص زنان مراجعه کنید تا در بررسی پرده بکارت به شما بیان شود که این خونریزی بخاطر پرده بکارت شما بوده است یا خیر .
بهتر است برای نگهداشتن فرد در رابطه وارد اینگونه روابط نشوید و سعی کنید خط قرمزهای رابطه و حریم های شخصی خود را حفظ کنید .
با سلام خدمت شما
دوست عزیز احساسات شما در این زمینه کاملا قابل درک است.
با توجه به توضیحتتان و اینکه شما با این کار موافق نبودید و هنوز در این مورد آمادگی و درباره درستی این کار مطمئن نبوده اید و در عمل انجام شده قرار گرفته اید یا به قول خودتان مجبور به این کار شده اید، احساس خشم و نگرانی دارید.
ناراحتی و خشم از ایشان به دلیل بی توجهیشان به خواسته شما به همراه نگرانی و اضطراب ناشی از پیامدهای احتمالی این ماجرا و ناراحتی از این اتفاق، باعث شده کلا نسبت به رابطه سرد شوید و در ادامه این ارتباط مردد شوید.
در این شرایط بهتر است کمی به خودتان فضا و فرصت بدهید و از ایشان هم بخواهید حال شما را در این زمینه درک کند تا کمی از این فضا فاصله بگیرید تا بتوانید تصمیم درستی بگیرید.
به نظر می رسد در اینجا دست کم دو مسئله و مشکل مطرح است.
یکی اینکه به طور کلی ادامه رابطه به این فرد را می خواهید؟ یا اینکه با این رفتارشان و تجاوز به حریم شما و در نظر نگرفتن شرایط و دغدغه و خواسته قلبی شما، خودشان را از اعتبار پیش شما انداخته اند؟ و در این صورت آیا می خواهید فرصت بررسی و ترمیم این رابطه را به خودتان و ایشان بدهید یا خیر؟
دومین موضوع، بحث باکرگی شما هست که ظاهرا برایتان مهم است و بخش عمده ای از نگرانی شما به این بخش برمیگردد که باید دید در ابتدا آسیب در چه حدی هست و در این شرایط خواسته شما چیست و چه می خواهید و برای این خواسته تان چه کاری از شما بر می آید؟
و اینکه بعد از تامل درباره این موارد و سنجش و بررسی وضعیت موجود، ببینید بعد از این می خواهید چه مسیری را در پیش بگیرید و برای این مسائل چه اقداماتی می توان انجام داد.
اگرچه به اینکه از این اتفاق چقدر می گذرد، اشاره ای نکرده اید اما به نظر می رسد همچنان در بهت این اتفاق هستید و هیجانات و افکار منفی شما به شدت پررنگ هستند.
بهتر است کمی به این تجربیات درونی منفی تان فضا بدهید و به وجود آنها آگاه شوید تا به تسلط نسبی بر آنها برسید و بعد به سراغ طرح مسئله و حل آن بروید.
نکته ای که در این زمینه می تواند کمکتان کند این است که به جای تمرکز بر آنچه اتفاق افتاده و سرزنش و حسرت خوردن و اتخاذ موضع قربانی، سعی کنید به سهم و نقش خودتان در شکلگیری این اتفاق آگاه شوید و ببینید که اکنون چگونه می توانید با رفتار موثر از اسیب بیشتر پیش گیری کنید و برای بهبود اوضاع خود گام موثری بردارید.
برای این منظور در ابتدا باید نسبت به خودتان دید مشفقانه داشته باشید و بپیذیرید که به هرحال شرایطی هست که پیش آمده تا بتوانید تصمیم بگیرید کدام مسیر را در پیش بگیرید و چگونه می توانید در این شرایط بهترین خود را انجام دهید.
درباره سوالاتی که مطرح شد با خودتان فکر کنید و میتوانید فرض کنید دوست صمیمی شما در چنین شرایطی گرفتار شده و از شما مشورت خواسته، آنوقت فکر کنید و ببینید که در این صورت چگونه او را راهنمایی می کردید؟
تامل به این پرسشها مسیر مناسب را تا حدی برای شما مشخص خواهد کرد.
در این زمینه برای دریافت اطلاعات و راهنمایی بیشتر و دقیقتر هم می توانید از مشاوره فردی (با توجه به شرایط بحرانی موجود، ترجیحا تلفنی) بهره مند شوید.