رابطه با مرد زن دار
سلام
من با یک مردی که ازدواح کرده ۶سال دوست هستم
من قبلا یجایی کار میکردم و این اقا هی جلوی من میومدو جلوی همه همسایه ها بزور نکه میداشت که سوار ماشینش بشم خیلی خوشگل و پولدار بود و من ازش خوشم میومد ولی چون زن داشت طرفش نمیرفتم اینقد رفتو امد که من بدونی که بفهمم دیدم ازش خوشم اومده و همش تو فکرمه تا اینکه باهاش دوست شدم
از بس خوش رفتار بود روز بروز بهش علاقه مند شدم و باهاش وارد رابطه شدم و پرده بکارتمو از دست دادم و البته ارتحاعی بودم و تمام رابطه ها راضی بودیم یکی دوبار کفت مه صیغه کنیم ولی چون من محرد بودم دیدم که نمیشه صیغه کنیم باید برگه که پرده ندارم ببرمو اونم باید رضایت والدین باشه که من هیچکس خبر نداشت این رابطه با این ارامشو دوست داشتن روز بروز ادامه داشت که ۶سال طول کشید و من میدونم اینده ایی برای من نداره ولی من نمیتونم بزارمش کنار البته من هیلی رعایتسو میکنم اس نمیدم تا خودش از خونه بیاد بیرون و هیچ درپسری براش نداشتم ولی اخلاق خانومش اونحوریه که شک داره و همش بهش گیر میده تا اینکه یبار من ۷شب بهش زنگ زدم و اون ردی دادو همین بهانه شد که زنش بهش گیر بده
من از نظر ظاهر و تیپ بگفته اطرافیان خیلی عالی هستم ولی هیچ خواستگاری نداشتم الانم ۳۱سالمه و خواستگار نداشتمو تنها زندکی میکنم یعنی خوانوادم در شهرستانن و من در شهر بزرگتر مشغول بکار (مثل دوران دانشجویی خانوادم میانو من میرم موقع تعطیلات)ولی تمام روزامو این فرد کنارم بوده و کنارش ارامش دارمو اهلاقش با من عالیه و من نمیتونم بزارمش کنار
نمیدونم چکار کنم
با سلام خدمت شما
دوست عزیز احساسات شما کاملا قابل درک است و خودتان را در شرایط بسیار بدی قرار داده اید و در رابطه ای که هیچگونه آینده ای برای شما ندارد سرمایه گزاری زمانی و احساسی- عاطفی و روانی زیادی کرده اید و مسلما کنار گذاشتن آن برای شما بسیار دشوار است.
اما بدانید که هرچه بیشتر به این رابطه ادامه دهید این جدایی سختتر هم خواهد شد و وابستگی شما هم به ایشان بیشتر خواهد بود.
ظاهرا ایشان که همه چیز در ظاهر به نفعشان است، در یک سو یک رابطه ازدواجی دارند و در سوی دیگر با یک فرد ایده آل در ارتباط هستند که به گفته خودش دردسری هم ندارد.
اینکه تا به حال رابطه تان ایده آل بوده جای تعجبی ندارد به این خاطر که شما هیچ انتظاری جز اینکه ایشان تایم های باقیمانده و تحت کنترل خودشان را در اختیار شما قرار دهند نداشته اید.
در روابط موازی کل مشکلات و چالشها مخصوص رابطه ازدواج است و خارج از آن به دلیل اینکه مسئولیت خاصی وجود ندارد و شما هم که انتظار خاصی نداشته اید، مشکلی هم وجود نخواهد داشت.
این موضوع هم که تا الان مجرد مانده اید باز برمی گردد به اینکه شش سال است در یک رابطه بدون سرانجام هستید و فرصتهای خودتان را در این مدت از دست داده اید و اگر باز هم ادامه دهید باز هم فرصتهای بیشتری را از دست خواهید داد.
تکلیف ایشان که کاملا مشخص است و مشکلی ندارند، آنکسی که الان دچار مسئله است شما هستید و خودتان باید هرچه سریعتر یک تصمیمی بگیرید و برای آن اقدامات لازم را انجام دهید.
این شما هستید که باید انتخاب کنید که آیا می خواهید همچنان به این رابطه ادامه دهید و با وجود اینهمه هزینه ای که برایتان دارد، در انتها چیزی به دست نیاورید و همین برایتان کافی است؟
یا اینکه با همین وضعیت در این رابطه بمانید و بیش از پیش هزینه بپردازید و در نهایت به چیزهایی که از دست داده اید فکر کرده و حسرت بخورید؟
فرض کنید شش سال دیگر از این ماجرا گذشته است، اکر به عقب نگاه کنید چگونه این مسئله را حل کرده باشید احساس بهتری به خودتان خواهید داشت؟
اگر با فکر کردن به دشواری این کار آن را غیرممکن تصور کرده و از آن صرف نظر می کنید بدانید که راه خودش را دارد که باید کمک حرفه ای دریافت کنید.
و اگرچه ممکن است دردناک بوده و احساسات ناخوشایندی را تجربه کنید اما می گذرد و به نظر می رسد بهتر از این باشد که برای اجتناب از درد آن هرچه بیشتر در این رابطه بمانید و فرصتهای بیشتری را از دست بدهید و بر روی چیزی که آینده خوشی ندارد بیش از این هزینه کنید.
و در نهایت اگر راهی برای جبران نماند بیشتر احساس ناکامی و ناامیدی خواهید کرد و با تمام این احساسات منفی که از آنها می گریزید با شدت بیشتری روبرو خواهید شد.
بنابراین به شما توصیه می شود برای بیرون آمدن از این رابطه معیوب و آسیب زا حتما مشاوره فردی دریافت کنید تا بررسی بیشتر راهکارهای لازم را در این مسیر دریافت کنید و بتوانید با توانمندسازی خودتان و برداشتن موانع موجود، بهترین و مناسبترین تصمیم را اتخاذ کرده و قاطعانه در آن مسیر حرکت کرده و اقدامات لازم و موثر را انجام دهید.