سلام خسته نباشید
در فضایی مجازی با دختری در ارتباط بودم
ک دوست پسر داشتن و مشکلات با خانواده
بعد از جدا شدن از دوستشون
و
بعد از اینکه یک شناخت نسبی از ایشون ب دست اوردم
باهاشون وارد رابطه شدم
بعد چند بار دیدن و اشنایی بیشتر هردومون بخشی از خانوادهامونو از این موضوع اگاه کردیم و رسمی تر شد
من خانوادشونو دیدم(مادر)
ایشون هم همینطور
بعد ی سال
روابط جنسی بین ما کمی ایجاد شد
البته ن ایشون ن من قبلا انجام نداده بودیم و بخاطر شرایط رسمیی ک رابطمون داشت انجام دادیم و اطمینان بهم هردومون از خط قرمز هامون گذشتیم
مشکلات زیاد یا عجیب و غریبی نداشتیم
بیشتر سر تایم کمی ک همو میدیدم من عصبی میشدم
خیلی جاها بخاطر علاقم کوتا اومدم
ایشون سگ داشتن
حجاب مورد پسند منو نداشتن
خانوادشون و خودشون گاهیی مصرف الکل و قلیون داشتن
سر همه چیز کوتا اومدم
حدود یک سال نیم از رابطمون گذشت ک فهمیدم ی دروغ ب من گفتن در حالی ک گفته بودم از دروغ بدم میاد
اما یک سال ی دروغ عادیو شاید ی مسله خیلی کوچیک پنهان کردن
من از روی عصبانیت گفتمم ممکنه اخلاقم عوص بشع و ایشون خواست جدا بشه اما برگشت طی چن دقیقه
بعدش یکم عصبی تر شدم و ایندفع واقعا جدا شد
بعد مدتی بخاطر علاقه ای ک داشتم ب سمتشون رفتم
مادرم دوستاشون و دوستامو واسطه قرار دادم
دیدمشون
ی سری شروط مثل کار
زمان ازدواج
کم شدن رابطه جنسی
کم شدن بحث و دعوا داشتن
و خیلی رک میخواستن برن ک من با اصرار ایشونو نگه داشتم
و حدود ی هفته بعدش سرکار رفتم
بعدش بحث یا دعوایی نمکردم اما خیلی وقتها ب ایشون
میگفتم راجب این موضوع جدی صحبت کنیم
یا من از دستت ناراحتم
و کمی بحث جدی
ن دعوا میکردیم
یک شب از ایشون خواستم
خواهش کردم دستوری ندادم
گفتم اگ میشه ب صورتتون دست نزنید ب طور مثال ابروتونو برندارید تا موقع ازدواج
ایشون گفتن من قبل نطرمو دادم
منم گفتم داریم حرف میزنیم همین
گف دوس ندارم
منم گفتم باشه
فردای اون روز کمی از دستشون ناراحت بودم
ب ایشون گفتم منو میخوای
بعدش جوابی نداد کمی ناراحتیمو ابراز کردم
و گفتم ک برام وقت نمیزاری
بعد چن ساعت اومد و گفت ن
نمیخوام
جدا شیم
در صورتی ک‌من تمام شروط ایشون رو رعایت کردم
اما جدا شدن و رفتند گفتند ب درد هم نمیخوریم و این مدت شناخت بودع
بعد حدود ی ماه
من رفتم و ی سریع حرف زدم بیشتر برخورد جدی
و گلایهای خودم بود ت طول رابطمون
اینکه ابروم جلو خانوادم رفت
اینکه چرا بعد ۲ ۳ ماه نشناختی در حالی ک من خیلی بهتر شدم نسبت ب اونموقع
بهت اعتماد کردم
من اهل رابطه جنسی نبودم
بیشتر همچین چیزهایی
حالا من نمیدونم ایشون اصلا علاقه ای ب من داشت
یا ن
چرا ب خانواده معرفی کرد
و چرا بار اول شروطی گذاشت
و بعد رفت اخر!
وابسطگی شدیدی داشتم نصبت بهش
ن دستور
ن چیزی دادم
فقط گاهی بحث
فرد بسیارررر مهربونی هستم
واقعا گیجم!
ممنون میشم جوابی روشن بدید