سلام پسری هستم ۱۹ ساله ۵ساله عاشق یکی از اقواممون شدم و همه جوره ازش خوشم میاد و طبق برداشت هایی که از حرفاش فهمیدم این نتیجرو گرفتم که ایشون هم نظرشون مثبته ولی حدود چند ماه پیش ما با هم تو مجازی صحبت میکردیم و یروز بعد از دوماه از شروع صحبتامون به طور مخفی بهم گفت که دیگه باید تموم کنیم و دیگه تو مثل پسرخالمی و من واقعا حالم بد بود تا بعد از گذشت تقریبا ۱هفته دوباره اومد و گفت که آیا تونستی منو فراموش کنی و با قضیه کنار بیای من هم گفتم نه و همین سوالو ازش پرسیدم اون هم گفت نه و دوباره با هم حرف زدیم تا بعد از دو سه روز بهم گفت که بیا منطقی باشیم من تورو دوست دارم اما اینطور حرف زدم مخفیانه زشتع و بیا دیگه حرف نزنیم و من هم قبول کرم به نظر شما منظور ایش ن از این کارش چی بوده چرا میخواسته ازم جدا شه آیا ی امتحان بوده یا جیزه دیگه؟؟؟؟
و اینکه ایشون وقتی توی جمع هستیم توی ۱۰دیقه بالای ۲۰بار نگاه های ریز ریزانه به من مینکه و موقع حرف زدن باهام لحن آرومی داره و یکسری کمک هایی که ازش میخوام رو انجام میده ولی تو ارتباط برقرار کردن رودر رو با هم دیگه خیلی ضعیفیم و خجالت میکشیم چطور میتونم بفهمم که حسی که بهم داره واقعیه و اینکه چطور بیشتر باهاش ارتباط برقرار کنم(منظور از ارتباط به هیچ وجه رابطه جنسی یا حتی حرف زدن های بی مورد نیس فقط درحد ی گفت وگوی معمولیه)؟؟؟ممنون