رابطه عاطفی پیش از ازدواج
من حدود دوسال هست که با آقایی رابطه دارم از اشناهامون هستن.. من ۲۲ سالمه و اون ۲۷ سال
ما هیچ مشکلی باهم نداریم همیشه حالمون باهم خوب بوده فقط اینکه ایشون روی بعضی مسائل حساسن مثل پوشش و ارایش و رفتار با جنس مخالف
دو سه بار پیش اومد که من نتونستم اینهارو رعایت کنم و براش دلخوری پیش اومد. بعد از هر مشکلی که پیش اومد برام توضیح میداد و میگفت من بدبین نیستم فقط همجنس خودمو بهتر میشناسم و میدونم چه خطرایی برات داره.. اوایل لجبازی میکردم و میگفتم نه من همینجوری ام باید آزادی داشته باشم تو زیادی حساسی.. تا اینکه واقعا به این نتیجه رسیدم یه سری کارام اشتباهه و توی رابطه نباید انجامشون بدم و همه ی مردا این غیرتو دارن.. تا اینکه بازم من ناخواسته باعث شدم ناراحت بشه و یه عکس از خودم تو اینستا گذاشتم ینفر پیام داد و مزاحمم شد منم جوابش رو دادم . وقتی فهمید خیلی عصبانی شد و گفت که این بار چندمه داری این کارو میکنی و منم معلم نیستم هربار بهت دیکته کنم چیکار کن چیکار نکن…گفت که ازین به بعد من خودمو میزنم به بیخیالی توهم هرکاری دوست داری انجام بده..
خیلی باهم حرف زدیم و من متوجه شدم هربار با کارام باعث شدم دلش بشکنه و اعتمادش بهم کمتر بشه… یکبار باهم رفته بودیم بیرون و من همش به میز بغلی که یه عده پسر بودن نگاه میکردم ولی خداشاهده منظور خاصی نداشتم . حالا میگه که تصویر اونموقع که من جلوت بودم ولی تو اونارو نگاه میکردی همش جلو چشممه و نمیتونم فراموشش کنم.. میگه تو هربار با کارات یه زخمی بهم زدی الان دیگه بریدم و کم اوردم.. من ازش خاستم بهم فرصت بده تا بتونیم مشکلمون رو حل کنیم .. بنظرتون من باید چکار کنم که اون اتفاقای گذشته رو فراموش کنه و اعتمادشو دوباره برگردونم؟؟؟
بنظرتون این رفتارای منه که اشتباهه و خیلی خودخواهانه عمل کردم ؟؟
سلام به شما دوست عزیز
احساساتی که نسبت بهم دارید قابل احترام هست اما در این مسیر دقت کنید که اگر بخواهید دائم رفتارهای یکدیگر را کنترل کنید خب این باعث می شود که هردوی شما با مشکلات زیادی مواجهه شوید هریک از شما بعد شخصیتی و رفتاری مخصوص به خودتان را دارید و قرار نیست که یکی از شما نادیده گرفته شود در این مسیر اگر باهم در یک مسیر نمی توانید حرکت کنید خب بجای تلاش برای تغییر دادن هم شاید بهتر باشد به گزینه جدایی نیز توجه کنید در هرصورت اگر بارهای شما در مورد این روابط با جنس مخالف و یا از نظر پوشش باهم متفاوت باشد خب می تواند با مشکلات زیادی همراه شود.
درست است که اگر واقعا رفتاری اشتباه باشد می توانید برای اصلاح آن اقدام کنید اما سوال این است که خود شما این رفتار را برای خودتان می خواهید اصلاح کنید و واقعا آن را اشتباه می دانید و یا اینکه برای نگهداشتن فرد مقابل و مورد تایید او بودن؟ در کنار اینکه اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار بدهید که هدفتان از این ارتباط چیست تا بتوانیم باهم بیشتر صحبت کنیم.
ممنون که پاسخ دادید .. بله هردوی ما درباره این موضوع که نباید همو تغییر بدیم بارها صحبت کردیم و اصلا قصد این کار رو نداریم . درواقع من نظرم به ارتباط با جنس مخالف و خدای نکرده خیانت نیست و این روابط رو عادی نمیدونم برای خودم .. فقط توی این مدت ناخواسته باعث شدم ایشون این حس رو داشته باشن مثلا اون موقع که نگاهم به پسرای اطرافم افتاده بود طوری بود که اصلا توجهی به اونا نداشتم فقط چشمام میدید ولی همه ی حواسم به رابطه خودم بود اما خب از یه زاویه دیگه حتما این تفکر رو ایجاد کرده که جذب اونا شدم و این خیلی برای پارتنرم گرون تموم شده…در بحث پوشش هم ما هردو خانواده های شبیه به همی داریم و اصلا تفاوتی از نظر فرهنگی و اینکه من بخوام خیلی آزاد و به اصطلاح اوپن باشم نداریم.. فقط من خودم عقیدم بر اینه که همه چیز پوشش نیست و هرکس حجاب نداره لزوما بد نیست درعین حال که رعایت میکنم و به خودم اعتماد دارم . اما خب ایشون اوایل میگفتن من کمتر از چادر رو قبول نداشتم اما پوشش تو هم قبول دارم و مشکلی ندارم باهاش( اصلا هم ادم مذهبی نیست)
واقعا ما داعم همو کنترل نمیکنیم و اتفاقا همیشه محترمانه درباره عقایدمون حرف میزنیم .. اما خب توی این موضوع حساسیتش بالاست و میگه من خودم رعایت میکنم و از شماهم انتظار رعایت دارم . توی این مدت اصلا ما دستمونم به هم نخورده و هیچوقت منو بی حجاب ندیده و همیشه میگه همونجوری که انتظار دارم کسی با خواهرم رفتار کنه با شماهم رفتار کردم و خیلیم آدم منطقی هست.
در کل یجورایی من زیادی خوشبین هستم و ایشون بدبین هست و خودشم میگه که همجنس هامو میشناسم که اینو میگم.
اینم بگم که خانواده من اخلاقی کاملا شبیه به ایشون دارن و من این عقیدم رو که همه چیز پوشش نیست فقط ذهنی قبولش دارم و در عمل پوششم مناسبه..
سوالم اینه که بنظر شما اگر من این رویه رو ادامه بدم و از خوشبینی خودم دست بکشم و یکمی محتاط تر عمل کنم بنظرتون مشکل حل میشه و فرد مناسبی برای زندگی هست؟
یا حساسیت های ایشون زیادی هست و باید تغییرش بده؟؟
الان بعد از این ماجراها هردومون نگران هستیم و حالمون بده و قرار شد با نظر یه متخصص خیالمون رو راحت کنیم که ادامه بدیم و میشه این مشکلو حل کرد یا کلا نشدنیه؟؟