سلام تقریبا ۶ ماهی میشه ک با پسری ک یکسال از خودم بزرگتره در فضای مجازی اشنا شدم و دوست شدیم . ایشون گفتن ک قصدشون ازدواجه اوایل اصلا برام مهم نبود ک ازدواج باشه ولی الان مهم شده . موقع اشنایی من شاغل بودم و ایشون سرباز ولی الان یک ماهی میشه ک سرکار نمیرم بخاطر دانشگاهم ایشون سربازیش تموم شده و شاغل شده . من قبل از ایشون یه چندوقتی تو رابطه لانگ دیستنس بودم و خب اون طرف خیانت کرد و من تموم کردم رابطه رو با اینک تا بیشتر از یک سال اون همش پیگیر میشد ک برگردم ولی برنگشتم موقع اشنایی با این اقا هم بهشون گفتم ک من تجربه ناموفقی داشتم و اصلا از این دوری و اینا خوشم نمیاد و برام سخته ولی گفت که نمیزاره من چیزیو حس کنم و …
تو این مدت یه بار خیلی اصرار ب جدایی داشت برای اینک شرایطمون اصلا خوب نبود و میگف من فقط دارم تو رو اذیت میکنم و تو موقعیت های خیلی بهتری از من داری ک اون مسئله با حرف زدن من باهاش تموم شد و بعدش خداروشکر اوکیم باهم
فقط مشکل من الان اینه ک ترس از خیانت دارم چندباری هم شده ک تو حرفام بهش حرفی زدم و ناراحت شده و باهام دعوا کرده ولی بعدش خودش عذرخواهی کرده بابت رفتارش ک تقصیر خودش بوده ک طوری رفتار کرده ک باعث شده من اینجوری فکر کنم
ولی من واقعا عذاب میکشم سر این موضوع و همشم بخاطر رابطه ی قبلیه ک داشتم میخواستم بدونم چجوری از این حس رها بشم و بتونم اعتماد کنم