سلام خسته نباشید من نمیدونستم که کجا باید سوالمو بپرسم همینجا براتون میفرستم
من ۲۱ سالم هست مدت ۷ ماهه که با پسری ۱۹ ساله دوست هستم و هردو عاشقانه هم رو دوست داریم و تفاوت سنیمون رو اصلا احساس نمیکنیم و در طی این ۷ ماه بخصوص ایشون خیلی به من عشقشون رو ثابت کردن
از حدود سه ماهه پیش ایشون تمایل خودشونو برای برقراری رابطه جنسی باهم بیان کردن که با مخالفت های من رو برو شدن و بحث هایی برامون همیشه سرش رخ میده البته ایشون اصرار و اجباری به اینکه من بزور قبول کنم نداره و همیشه گفته که میخواد این رابطه با میل قلبیه من انجام بشه و اگه کوچکترین تمایلی ندارم اصلا انجامش نمیده
و از طرف دیگه گاهی بین شوخیاش که میگم منو فراموش نکنی و … وقتی که خارج از کشور رفتی میگه که نهایت چندتا سکسه دیگه که من وقتی میگم ینی میخوای خیانت کنی میگه که برای عملی که بینمون انجام نشده خیانت محسوب نمیشه و فوق العاده هم بعدش ناراحت میشه (البته باید بگم هم که در موارد جدی همیشه بیان کردن که هروقت دختریو دیدن منو به یاد اوردن و همه چیز رو سکس نمیبینن بخصوص برای مسئله ازدواج اصلا سکس رو قاطی نمیکنن و معتقدن ازدواج به چیزهایی باارزش تر و بالاتر از سکس هست در اصل البته که اون هم مهمه ولی نه اونقدری که فقط به این منظور ادم ازدواج کنه و همینطور میگن اگه خارج از کشور هم برن هنگام حرف زدن با هر دختری اول منو به یاد باید بیارن که همچین کسی رو داشته و داره… و خیلی هم به حقوق برابر خانم و اقا اهمیت میدن و من انسانیت واقعی رو توش دیدم) اما خب راضی نمیشه که خط قرمز من اینه که تا وقتی ازدواج نکردیم سکس نداشته باشیم(میگه که اگه انقدر مطمئنم که باهم ازدواج میکنیم و فقط اون رو میخوام چرا تن نمیدم) و اینکه اگه رابطه نداریمم ایشون با کسی دیگه سکس نداشته باشه رو قبول نمیکنه (اینم بگم که توی این بحوث همیشه گفته که سکس بدون عشق رو نمیخواد و همیشه ازش دوری کرده و میکنه و این عملو فقط با منی که عاشقمه میخواد نه کسی دیگه ولی خب حرفش اینه که من نباید وقتی خودم تن به رابطه نمیدم رابطه اون با دیگری رو هم خیانت ببینم چون اون میخواد و من راضی نیستم)
از طرفی ایشون ۱۹ سالشه و قول ازدواج هم به من نداده چون میگه از ایندش خبر نداره ولی بارها تمایل و امیدواریه خودشو برای ازدواج با من نشون داده و توی بحث های جدی بارها گفته که من رو به عنوان همسرش گزینه مناسبی میدونه و همیشه نگرانه از دست دادنه منه و تو خیابون با دیدن مردا و پسرا از اینکه فکر کنه یکی از این افراد ممکنه من رو ازش بگیره دیوونه میشه ..و از اونجایی که فقط ۱۹ سالشه و حداقل ۴ سال طول میکشه تا بتونه مطمئن جلو بیاد برای ازدواج نمیتونه این همه مدت رو بدون تظمینی از طرف من هم صبر کنه و رابطه نداشته باشه چون میل و غریزش بخصوص برای من خیلی شدید هستش و کنترلش براش سخته(البته منظورشون از تظمین از سمت من رو متوجه نمیشم چون منم بارها گفتم که فقط ایشون رو میخوام و قصر ازدواج با ایشونو دارم همونطور که اونم قصد ازدواج با منو داره) از طرفی خیلی تمایل داره که به مادرش درباره من بگه ولی به دلایل مشکلاتی که براش تو زندگی شخصیه خودش رخ داده اصلا زمانش مناسب نیست که حرفی درباره من بزنه…
من واقعا نمیدونم که چیکار کنم
بهش میگم که خب اگه رابطه جنسی بدون تمایل من رو نمیخوای و از اونطرف هم رابطه جنسی با شخصی دیگه رو که عاشقش نیستی اصلا نمیخوای و همیشه میگی که فقط با من میخواییش خب پس چرا وقتی میگم که سکس با کسی دیگه‌ات رو خیانت میدونم سرش با من بحث میکنی که این حق رو ندارم و وقتی باهم انجامش ندادیم خیانت محسوب نمیشه؟ بهم میگه که حرفم مسخرست
لطفا کمکم کنید و راهنماییم کنید ممنون
ما واقعا هم رو دوست داریم و رابطمون باهم خوبه