رفتاری عجیب نامزدم
سلام. من نامزدی دارم که خیلی تو شرایط سخته و به خاطر همین خیلی هم عصبانی میشه. من و اون قرار گذاشتیم بعد کنکور امسالش عقد کنیم . البته الان کار میکنه و شیفت شب هم داره. گاهی وقتا تو شیفت حرف خاص یا اتفاق خاصی میفته ناراحتی و عصبانیتش به من میرسه و میگه سریع عقد کنیم تا بتونم جا به جا بشم. البته من میزارم آروم بشه و بعدش خودش میدونه حرفش خوب نبوده. از طرفی خانوادش هم همش بهش میگن هیچی نمیشی نمیزارن درس بخونه و اونم که یکم زیاد از حد عصبانی میشه باز به من پناه میاره و میگه سریعتر عقد کنیم تا بره در حالی که ما هنوز خیلی چیزا با هم حرف نزدیم و چون خانوادش سنتیه اصلا اجازه بیرون رفتن و ملاقات نداریم. یعنی در کل تا یه چی میشه عصبانی میشه نمیتونه احساساتش کنترل کنه. لطفاً به راهکار بزارین که چکار کنه رفتار خانوادش اینجور نباشه؟ و چطور بتونه عصبانیت لحظه ایش رو کنترل کنه
سلام به شما دوست عزیز
ببین عزیزم در هرصورت دوران نامزدی دوران شناخت می باشد پس بهتر است که شما در این زمان بجای پیدا کردن راحل برای تغییر دادن ایشان و یا خانوادیشان از خوتان سوال کنید که می خواهید وارد این مسیر ارتباط با این خانواده و زندی مشترک با فردی با این ویژگی های رفتاری و شخصیتی شوید .
در این مورد که ایشان با خانوادیشان مشکل دارند خب این موضوعی می باشد که بهتر است شما به هیچ عنوان وارد این مسئله نشوید در هرصورت نیاز است که خود این آقا در کنار احترام به آنها بیان کند که این سبک رفتاری و صحبت هایی که دارند برایش با چه احساساتی همراه می شود در کنار اینکه بتوانند از جابجایی عصبانیت خود از افراد بهم جلوگیری کنند .
ر هرصورت شرایط درس خواندن در کنار کار کردن و روابط نامشخص فعلی بین شما می تواند در کنار مشکلات خانوادگی که ایشان دارند برایشان با فشار روحی زیادی همراه شده باشد اما در هرصورت قرار نیست از عقد کردن به عنوان راحل فرار استفاده کنید .
پس بهتر است هردوی شما در این مسیر در کنار شناخت بهتر یکدیگر بررسی کنید آیا شرایط اجتماعی، اقتصادی ، رفتاری و…. لازم برای وارد شدن به زندگی مشترک را دارید یا خیر؟
سعی کنید که در زمان عصبانیت ایشان وارد مباحث مهم نشوید و به خودتان و ایشان فرصت بدهید ، بدون سرزنش کردن شنونده باشید تا او بتواند در مورد احساس خودش بدون ترس از قضاوت یا نصیحت شدن صحبت کند.
بهتر است ایشان را تشویق به مراجعه به روانشناس کنید در این حالت می توانیم به ایشان کمک کنیم در مسیر بهتری به احساسات خودش پاسخ بدهد.
ممنون از پاسختون
البته ایشون خانم هست.
متاسفانه خانوادش اینجور هستن و خیلی هم سنتی هستن. منم فقط کاری که میکنم سعی برای آروم کردنش هست. البته خیلی ها میگن عصبیه کلا ولی من درکش میکنم چون شیفت شب و سختی هاش رو دیدم.
مشکل اصلی همینجاست که فکر میکنه عقد کنه دیگه مشکلات تمومه . احساساتش نمیتونه کنترل کنه.نمیدونه بعد عقد مشکلات از بین نمیرن بازم مشکل تو زندگی هست. بارها هم بهش گفتم من مشکل رفتاری دارم نیاز به مشاوره دارم ولی تو هم بیا که تنها نباشم. که مثلاً غیر مستقیم اون هم بیاد پیش مشاور ولی قبول نمیکنه
تو زمان عصبانیت من بهش میگم آروم باش و استراحت کن بعد با هم راجع بهش حرف میزنیم و بعد یه مدتی اونم به اشتباهش پی میبره ولی من الان ترسیدم. الان تا یکم عصبانی میشه و شرایط بد میگه عقد کنیم. بعد تو زندگی چه معلوم که تا شرایط یکم بد شد نگه طلاق بگیریم… واقعا امروز دیگه از این موضوع میترسم. خیلی دوستش دارم ولی همکاری نمیکنه
نگرانی شما قابل احترام هست اما در هرصورت در این مسیر نیاز است که در احترام و با بیان اینکه ایشان را دوست دارید در مورد نگرانی های خود و احساساتی که از این شرایط رفتاری دارید با ایشان صحبت کنید در هرصورت نیاز است که از زمان فعلی بتوانید در مسیر تعامل باهم در مورد مشکلات تصمیم گیری کنید و باهم همراه شوید.