من ۲۰ سالم است و توی این ۲۰ سال همیشه مراعات خرج کردن والدینمو میکردم هیچوقت نمیگفتم چی میخوام و هرچیم که میخواستم سرکوب میکردم که مامان و بابا یوقتی پول نداشته باشن غرورشون نشکنه و همیشه حساب و کتاب و پولا دست مامانمه و طوری شد که امروز استاد موسیقیم گفت منم اینکارو میکردم و الان واقعا پشیمونم‌… ۲ ۳ بار شده که مامانم اومده حساب کنه و کارتش موجودیش ناکافی بوده و من که همیشه پول عیدی و تولد و..‌ رو جمع میکردم مجبور میشدم پرداخت کنم و بعضی وقتا مامانم پولو برمیگردوند بعضی وقتام نه حالا مسئله اینجاست مامانم چندتا کارت دیگه داره که موجودیشون کافی بود برای اون خریدا.‌.‌. همیشه وقتی میرم دانشگاه با اینکه خیلی خجالت میکشم که با پراید میرم و هرروز با خودم میجنگم که این چه فکراییه و خجالت نداره ولی بازم ته ته دلم اعتماد بنفسی که هیچوقت نداشتم بازم ازش کم میشه و تو مدرسه هم همیشه وقتی بچه ها میگفتم پراید ماشین داغونیه من از درون خورد میشدم ولی همیشه با شوخی یا شجاعت میگفتم مام پراید داریمااا خیلیم راضیم و نمیدونم واقعا ما وضع مالیمون چطوره؟ امروز از مامانم پرسیدم و با اینکه همیشه میگفت نگران نباش امروز گفت چیکار داری و گفتم میخوام بدونم که ببینم چیزی که میخوام بخرم چقدر میتونین پولشو شما بدین و گفت مگه تو میگی چقدر تو حسابت پول داری که من بگم و منم گفتم من که حقوق نمیگیرم اینا ذخیره هامن و مامان و بابام تغییر کردن نمیدونم واقعا نمیدونم خیلی گیج شدم…شاید پشیمونوبشم از این کارم ولی امیدوارم این مشاوره بهم کمک کنه مشکلو بفهمم!