سلام چند ماهه نامزد کردم از وقتی نامزد کردم از دست خانوادم روز خوش ندارم همش با حرفاشون قلبمو میشکنن. خانواده همسرم کلا آدمای رفت و آمدی نیستن کلا سرشون تو زندگی خودشونه کم پیش میاد منو دعوت کنن خونشون بعد مامانم همش میگه آره مامان بزرگت حداقل منو هفته ای یکبار دعوت می‌کرد اینا بی کسو کارن چرا هیشکی خونشون نمیره بیاد ، همش جلوی همه میشینن مسخرشون میکنن، یا نامزدم خیلی بد غذاست به جز مرغ و پیتزا چیزی نمیخوره بعد بابام هر جا میشنه میگه . چون از بچگی نامزدم با کسی رفت و آمد نداشتن با باباشم همش سرکار بود هیچ بازی بلد نیستن هیچ کدوم نه پاسور نه شطرنج نه تخته نرد بعد بابام همش مسخره می‌کنه آره هیچی بلد نیستن همش با حرفاشون قلبمو میشکونن ما هنوز عقد نکردیم از روزی که اومد خاستگاری جز‌ حق طلاق هیچی نگفت . الآنم همش میگه پشیمون نشدی . نامزدم خیلی آدم بی سیاست و شوخ طبعه خیلی باهمه احساس راحتی می‌کنه و زود خودمونی میشه بعد اون روز بابام برگشته میگه گاهی یه حرفایی میزنه آدم به عقلش شک می‌کنه شانس نداریم که . بعد مامانمم همش میاد میگه دوست پسر خواهرم آره خیلی آقاست بعد این خیلی مهربونه هیچی کم نمیذاره بعد میگن بچست خیلی اعصابمو بهم میریزن باعث میشه دلسرد بشم . هرچی میگن به خاطر اینکه بی احترامی نکنم هیچی نمی‌گم عوضش اونا جلوی همه آبروی نامزدمو میبرن ما چند سال باهم دوست بودیم خیلی خوب بودیم الآنم از همه طرف باید بکشیم میشه بگید در مقابل این رفتارشون چیکار باید بکنم دارن دلسردم و ناراحتم میکنن ممنون ازتون .