سلام..من تربیت شده تو یه محیط کوچیک و تقریبا بسته از لحاظ آزادی های اجتماعی (روابط آزاد دوستانه-مهمونی آزادانه و از این قبیل موارد رو ندارم) پدر من کاملا آبرومند و شناخته شده و مادرم بسسسسسیار مهربان و ساده و صمیمی با خونوادست..پدر به واسطه شغلش با افراد زیادی در ارتباطه..اخیرا متوجه شدم با خانوما خیلی زیاد از حد گرم صحبت های خصوصی میشه و اظهار صمیمیت میکنه…من چتاشونو خوندم اما قصدم فضولی نبود کاملا اتفاقی بود…حس میکنم داره به اعتماد بیش از حد مامانم به بابام خیانت میشه..بابام کاملا نسبت به این ارتباطا سختگیره اگر مثلا من با مرد غریبه اینطور بحرفم(میخوام بگم این رفتار و اگه تو یکی دیگه ببینه اصلا نمیپسنده) .. من باید چیکار کنم که دست از این کاراش برداره؟ دارم دیوونه میشم .. فقط دلم بحال مامانم میسوزه این موضوع رو نمیتونم با کسی در میون بزارم .. از آبروی خونوادگیمون خیلی میترسم..چند باری غ مستقیم به بابام تذکر دادم که اینطور راحت حرفیدن با یه خانوم غریبه اصلا پسندیده نیست اما اون رقتارشو ناپسند نمیدونه..من پشت کنکوریم ذهنم خیییییییییییییلی بهم ریخته لطفا کمکم کنید
به ما خیلی سخت میگیره حتی تو روابط با دوستای همجنسمون .. اما به خودش که میرسه اوپن مایندیش گل میکنه
دلم برای نگاه صادقانه و عاشقانه ای که مامانم بهش داره میتتتتتتتتتتترکه