1
رفتار پسر ۷ ساله ام
با سلام پسر ۷ ساله ام از ۴ سالگی رفتار پرخاشگرانه داشت و هر چیزی میخواست اگر داده نمیشد وسایل اطراف خود را پرت میکرد و کم کم در ۵ سالگی حرفهای احمق بی تربیت را یاد گرفت که با اشتباه و عکس العمل من و پدرش به این حرفها بدتر شد و حرف شنوی کمتر میشد و از ۶ سالکی به بعد حرف شنوی کمتری داشت و لز ۷ سالکی دست بزن پیدا کرد و تمام حرفهای ما را دستور تلقی میکرد و میگفت شما مگه رییس من هستید البته من زیاد بکن و نکن میگم و خیلی هم خجالتی هست و الان دیگه حرف گوش نمیگنه به هیچ وجه و پدرش لصلا همکاری نمیکنه و در تربیت همفکر و هنراه نیست و همیشه جلوی پسرم منو کوچیک میکنه الان باید چکار کنم که اول حرف شنوی و اعتماد به نفس داشته باشه و پسر خوبی بشه ممنون
با سلام خدمت شما دوست عزیز
احساس نگرانی و درماندگی شما کاملا قابل درک است اما حتما متوجه شده اید که در حوزه فرزندپروری حفظ کیفیت رابطه با فرزند بسیار موضوع مهم و تعیین کننده ای است و این اهمیت با افزایش سن فرزندانمان و توانمنتر شدن و مستقلتر شدن آنها، افزایش می یابد.
بنابراین قبل از هر گونه اقدام رفتاری بهتر است از خودتان بپرسید این رفتار آیا مرا به فرزندم نزدیکتر می کند یا دورتر؟
رفتارهایی مانند سرزنش کردن، قضاوت کردن، غر زدن، تنبیه، قهر و بی توجهی، تحقیر کردن و توههین کردن و هر گونه رفتار کنترلگرانه یا پرخاشگرانه دیگری در رابطه با هر فردی به خصوص فرزندانمان، به شدت باعث تخریب رابطه خواهند شد.
هر چه فرزندان ما در رابطه با ما احساس ارزشمندی و امنیت بیشتری را دریافت کنند، عزت نفس بیشتری در آنها شکل خواهد گرفت و رابطه صمیمی تری با ما پیدا خواهند کرد که احتمال حرف شنوی از ما و در کل تاثیر گذاری ما را افزایش می دهد.
درباره رفتارهای نادرست کودکان یک توصیه کلی وجود دارد که می گوید رفتارهای آنها را به سه دسته سبز و زرد و قرمز تقسیم کنید.
به صورت کاملا مشخص به رفتارهای درست آنها که مورد پسند شما هستند توجه مثبت نشان دهید و به آنها بازخورد خوب بدهید تا بدانند کدام رفتارهایشان مورد قبول و مورد پسند شما و درست هستند که اصطلاحا به آنها رفتارهای سبز می گوییم.
رفتارهای زرد آن دسته از رفتارهایی هستند که شما ترجیح می دهید وجود نداشته باشند اما خیلی هم بد و جزو نبایدهای جدی و خط قرمز ها نیستند، اینگونه رفتارها آسیب رسان به خودشان و دیگران نیستند و می توان خیلی از آنها را با بی توجهی و نادیده گرفتن از آنها رد شد و عبور کرد.
دسته سوم رفتارهای خیلی بدی هستند که به هیچ عنوان پذیرفته نیستند و تحت عنوان رفتارهای قرمز قرار می گیرند که باید درباره آنها و قوانینش به فرزندان توضیح داده شود و برایشان پیامدهایی با توافق خود کودک در نظر گرفته شود.
یکی از اشتباهات رایجی که در فرزند پروری رخ می دهد این است که به رفتارهای سبز و خوب هیچگونه بازخوردی داده نمی شود و با رفتارهای زرد هم به گونه ای شدید رفتار کمی شود که انگار رفتارهای قرمز هستند.
نکته دیگری که وجود دارد این است که اغلب توصیف والدین از رفتارهای نادرست کودکان بسیار مبهم و به دنبال آن خواسته ها و انتظارتشان هم از کودکان مبهم است و کودکان مخصوصا وقتی کوچکتر هستند واقعا گاهی درکی درست و واضحی ندارند که دقیقا چه رفتارهایی جزو رفتارهای خوب و چه رفتارهایی جزو رفتارهای بد هستند.
چرا که مدام فقط همین پیام را گرفته اند که پسر خوبی باش یا پسر بدی نباش!
حالا خوب در فروشگاهی که برای خرید رفته اید مثلا به معنای ندویدن و به هم نریختن اجناس فروشگاه است، در خیابان به معنای رها نکردن دست والدین و ندویدن وسط خیابان!
پس بهتر است که قبل از هر اقدامی و در هر جایی رفتارهای کودکان را پیش بینی کرده و توضیحات واضح و دقیقی از بایدها و نبایدها به آنها به صورت جملات توصیفی ارائه داد تا تکلیف خودشان را بهتر بدانند.
نکته مهم دیگر درباره استفاده از افعال منفی و جملات منفی است.
یعنی ما معمولا می گوییم فلان کار را نکن و گاهی این نکن ها انقدر زیاد می شود که کودک در نهایت نمی داند دیگر چه کاری می تواند بکند!
پس بهتر است به جای آن به او بگوییم چه کاری را بکند، مثلا به جای اینکه بگوییم روی مبل نپر، بگ.ییم مبل جای نشستن است و باید روی آن بشینی، روی زمین و یا در زمین بازی روی وسیله مورد نظر برای همین کار می توانی بپری.
مسئله مهم دیگری که خودتان هم به آن اشاره کردید اهمیت هماهنگ بودن والدین در شیوه فرزندپروری است.
کودکان بسیار باهوش هستند و شیوه هایشان را با توجه به حد و مرزهای والدین تنظیم می کنند و ایت عدم هماهنگی را به خوبی متوجه شده و از آن به نفع خودشان استفاده خواهند کرد پس بهتر است بر سر این موضوع از طریق گفتگو با همسرتان به یک ادراک مشترک و توافق برسید.
داشتن رفتار قابل پیشبینی و مبتنی بر قوانین و قاطعیت هم اهمیت بسیاری در میزان حرف شنوی کودکان دارد و هم به آنها احساس امنیت بیشتری می دهد و به رابطه کبفیت می بخشد.
به این معنا که هیجانات و احساسات و خلق لحظه ای ما نباید مبنای رفتارها و تصمیمات ما باشد بلکه قوانینی که از قبل در نظر گرفته ایم باید اساس رفتارهای ما قرار گیرد و اول از همه خودمان هستیم که به حرفهای خودمان بها و اعتبار می بخشیم.
همچنین در نظر داشته باشید که قاطعیت را نباید با پرخاشگری اشتباه بگیرید که در این صورت دچار مشکل می شوید.
همانگونه که ملاحظه کردید نکات و قوانین زیادی در این زمینه وجود دارد که علاوه بر اینکه باید با آنها آشنا شوید، گاهی برای عملی کردن آنها باید مهارت جدیدی بیاموزید و یا توانمندی خاصی را در خودتان تقویت کنید.
بنابراین به شما توصیه می شود برای اینکه احساس کفایت و کارآمدی بیشتری در این زمینه داشته باشید و بتوانید موفقتر عمل کنید، با یک متخصص فرزندپروری و یا روانشناس کودک در ارتباط باشید تا با دریافت راهکارها و راهنمایی های دقیقتر بتوانید در این مسیر اقدامات موثری انجام دهید.