زندگی با خانواده همسر
سلام. بنده 30و همسرم38سالشونه ایشون شغلشون از دست دادن و خودشون با چند عدد گوسفند ک هیچ سودی ندارد مشغول کردن.و این تعداد در منزل مادری ایشون در روستا هست. و ناگفته نماند همسربنده تک پسر و بشدت وابسته مادر و خواهرانش هست.ک دوتا از انها مجرد هستند. بنده الان حدود2سال باوجود اینکه خودمون خونه و وسایل کامل داریم در منزل مادر همسرم زندگی میکنیم.ناگفته نماند انسانهای خوبی هستند ولی گاهی بنده حوصله ندارم و یا انها بی حوصله هستند و این باعث ازار روحی من میشود. چندباری هم باهمسرم صحبت کردم یا وعده میدهد ک صبر کن تا کارم درست شود و یا میگوید چشم ولی اقدامی نمیکند. خودمم هم نمیخوام بی احترامی یا از من رنجشی براشون باقی بمونه. بخاطر همین سعی میکنم ک فاصله رعایت کنم. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید بندرو
سلام به شما دوست عزیز
خب اینکه شما میخواهید زندگی مستقل خودتان را داشته باشید اصلا چیز بدی نیست و این کاملا یک حق طبیعی می باشد اما خب موضوع مهمی که وجود دارد چگونه بیان کردن ان می باشد .
در این مسیر خب در زمان فعلی نزدیک به دوسال می باشد که به گفته شما همسرتان شغلشان را از دست داده اند و خب در این مدت شماها با خانواده همسرتان زندگی می کنید در این مورد بهتر است بدون حضور دیگران در احترام به خانوادیشان بیان کنید که این شرایط برای شما چه احساسی ایجاد کرده است و بخواهید که با وجود داشتن خانه دلیل اینکه قرار است اینجا زندگی کنید را باهم بررسی کنید.
در هرصورت ایشان حتی میتوانند در کنار نگهداری از گوسفندهایش زندگی مستقل خودش را داشته باشد و شما در خانه خودتان زندگی کنید و یا با اجاره دادن آن محل زندگی نزدیک به این کار ایشان اجاره کنید تا استقلال بیشتری داشته باشید.
در هرصورت از دست دادن کار می تواند برای همسرتان با فشار روحی همراه شود اما خب در این مسیر نیاز است که با کمک هم بتوانید شرایط کاری جدیدی را ایجاد کنید که زندگی مشترکتان را بسازید.