زود عصبانی
با سلام
بنده مدتها است که زود از کوره در میرم و عصبانی می شوم و متاسفانه گاهی اوقات هم ناخواسته در عصبانیت توهین هایی رو به طرف مقابلم دارم که فورا خودم از گفته خودم پشیمان می شوم ولی متاسفانه هر وقت هم که تصمصم گرفته ام با ین رفتار مقابله کنم و عصبانیت خودم را کنترل کنم تا هنوز نتوانسته ام به این امر موفق بشم و تا جایی که این موضوع اکثر اوقات باعث شده حتی اگر کارهای خوبی رو هم برای کسی انجام میدم ولی با بد خلقی که دارم تمام خوبی های گدشته فراموش بشه و متاسفانه در چشم اطرافیانم فردی عصبی و خشن جلوه کنم ولی تا جایی که خودم از خودم خبر دارم اینکه بنده چنان هستم که با کوچکترین بی احترامی حساسیت نشان می دهم و اون رو حتی اگر ناچیز باشه بزرگترین بی احترامی به خودم حساب کرده و با فرد مقابل درگیر میشم . البته مشغله های کاری و فکری زیادی رو برای خودم ایجاد کرده . ممنون میشم که راهنمایی فرمایید رفتار خودم رو بتونم کنترل کنم .
سلام به شما دوست عزیز
اینکه شما نسبت به سبک رفتاری خودتان بینش دارید و از آسیب های آن در روابط آگاهی دارید می تواند به شما کمک زیادی کند تا بتوانید در این مسیر برای بهبود این مشکلات پیش بروید .
بسیاری از افراد فکر میکنند که خشم آنقدر قدرتمند است که کنترل انسان را از او میگیرد و قابل مدیریت کردن نیست اما هرچقدر که شما احساسات و افکار خود را بهتر بشناسید می توانید از واکنش های هیجانی و تکانشی نسبت به احساساتی که تجربه می کنید جلوگیری کنید و آسیب های این رفتارها را کاهش بدهید .
عصبانیت در هرکسی میتواند با علائم خاصی بروز کند. مدتی خود را زیرنظر بگیرید تا بفهمید زمانی که خشمگین هستید چه علائم جسمانی، شناختی و روانی را تجربه میکنید. هرچقدر زودتر بتوانید وقوع علائم خشم را در خود تشخیص دهید بیشتر میتوانید آن را تحت کنترل خود در بیاورید.
باور کنید که شما نیز مانند هر انسان دیگری حق ناراحت شدن و عصبانیت دارید پس از سرزنش کردن خودتان بخاطر تجربه این احساسات خوداری کنید .
سعی کنید از سریع واکنش نشان دادن خوداری کنید و به خودتان فرصت بیشتری بدهید وقفه اندازی به این معناست که اندکی مکث کنید و نفس عمیقی بکشید. شاید باور نکردنی باشد اما چند ثانیه مکث میتواند تأثیر زیادی روی احساس شما و رفتاری که در ادامه انجام خواهید داد داشته باشد. بهتر است که مکث حداقل برای ۱۵ ثانیه طول بکشد. مسلما تصمیمی که پس از این زمان میگیرید با واکنش فوری شما تفاوت زیادی خواهد داشت.
افکار ما هسته اصلی احساسات و رفتار ما را تشکیل میدهند. در حقیقت اگر میخواهیم هیجانات و اعمالمان را کنترل کنیم، ابتدا باید افکار ناسالم خود را شناسایی کرده و سپس آنها را با افکاری مناسب جایگزین کنیم. برخی از روشهای اندیشیدن منجر به تشدید احساس خشم و افزایش رفتارهای پرخاشگرانه میشود. از جمله آنها میتوان به تمرکز روی جنبههای منفی، ناچیز شمردن وجوه مثبت، انتظار کمال از خود و دیگران، داشتن نگرش انعطافناپذیر و تفکر دو قطبی یا همان سیاه و سفید اشاره کرد.
دقت کنید به نظر می رسد تغییر افکار خشمآلود از طریق افکار مثبت متعددی امکانپذیر است. برای مثال: نگاه کردن به مسائل و مشکلات از دید دیگران، فکر کردن درباره پیامدهای احتمالی انجام رفتارهای پرخاشگرانه، قبول این نکته که همه افراد خطا پذیرند و جستجوی شیوههایی که به کمک آنها میتوان یک موقعیت سخت را با سهولت بیشتری اداره کرد.
بهتر است در این زمینه برای اینکه بتوانیم با بررسی افکار و احساساتی که شما آن را تجربه می کنید و واکنش های رفتاری که دارید به صورت حضوری به روانشناس مراجعه کند تا در طول دوره بتوانیم در این مسیر به شما کمک دقیق تری کنیم.
در مسیر تجربه احساسات ناخوسایند نیاز است که فرد در کنار درک و احترام به احساسات خودش و بررسی شرایط کمی به خود فرصت بدهد و بعد در احترام در زمانی بعد که از میزان خشم کاسته شد در مورد این موضوع رخ داده شده صحبت کنید و در احترام ناراحتی و عصبانیت خود را بیان کند و صحبت های فرد مقابل را نیز بشنوند گاهی افراد به دلیل خطاهای شناختی که برای آنها از جمله تعمیم و یا همه و هیچ و.. رخ می دهد احساساتی را تجربه می کند که تنها افکار و احساس خودشان است و ارتباطی با صحبت و منظور فرد مقابل ندارد .
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۳۰۴
با سلام خدمت شما دوست عزیز
احساس ناراحتی و نگرانی شما از مسئله ای که عنوان کردید کاملا قابل درک است.
توجه داشته باشید که نکته مهمی که در این میان وجود دارد و بهتر است به آن دقت کنید این است که خشم با پرخاشگری متفاوت است.
در حالی که معمولا افراد این دو واژه و مفهوم را به جای یکدیگر به کار می برند.
خشم یک احساس است که در مواقعی ایجاد می شود و ما به طور مستقیم هم بر آن تسلط و کنترل نداریم و کاملا هم طبیعی است و ما هم نمی توانیم جلوی آن را بگیریم و قرار هم نیست مانع آن شویم.
اما پرخاشگری یک رفتار است و در واقع شیوه و مسیری است که ما برای روبرو شدن با خشم خودمان انتخاب می کنیم که ممکن است اشکال مختلفی مانند کلامی و بیانی و یا فیزیکی داشته باشد و به صور فعالانه و یا منفعل بروز پیدا کد.
نکته دیگری که وجود دارد این است که اساسا مدیریت خشم یک مهار اکتسابی است که باید آن را در خودتان ایجاد و با تمررین تقویت کنید و در واقع باید آن را به دست آورد.
نکاتی که در بحث مدیریت خشم مورد بررسی قرار می گیرند می تواند شامل موارد گسترده ای باشد که در به دنبال انجام ارزیابی های تخصصی و بررسی های تکمیلی در خصوص افراد به دست می آید و به آن ها پرداخته می شود.
اما به طور کلی مهم است که افکار و باورهایتان را کمی مورد بازبینی و ارزیابی قرار دهید.
به این ترتیب که در ابتدا سعی کنید حوزه ها و مواردی که در آن بیشتر خشمگین می شوید را بیابید و ببینید جه انتظارات، خواسته ها، افکار و باورهایی در آن زمینه ها دارید که زمینه ساز و بستر ساز خشم شما می شوند.
چون همانطور که می دانید احساسات ما مستقیم در اثر اتفاقات و یا رخدادهای بیرونی به وجود نمی آیند.
بلکه به دنبال تعبیر و تفسیرما از آن وقایع یا رویداد و برداشتی که در نهایت از آن ها داریم شکل می گیرند.
برای همین ممککن است به یک نفر بگوییم که حساس تر است، یعنی ممکن است از صحبت های بین فردی با دیگران تعابیر کاملا درونی و شخصی داشته باشد و برای همین ناراحت و یا خشمگین شود (که ظاهرا شما هم مشخصا به این موضوع اشاره داشتید).
از سوی دیگر احساس خشم معمولا زمانی شکل می گیرد که ما آنچه را که می خواسته ایم و یا انتظار داشته ایم را به دست نیاورده ایم، یعنی معمولا به دنبال احساس ناکامی ناشی از نرسیدن به خواسته ای یا برآورده نشدن انتظار و توقعی شکل می گیرد.
بر همین اساس پس بخشی از فرایند خشمگین شدن، وقتی زیاد و مکرر رخ می دهد، به باورهاو خواسته ها و انتظاراتی که ما از خودمان، دیگران و یا شرایط داریم سرچشمه می گیرند و گاهی لازم است آن ها را یک بررسی مرور بکنیم و از آن ها آگاه شویم.
جرا که برخی مواقع خواسته هایی داریم که در واقیت دس نیافتنی هستند و غیر واقع بینانه هستند یا اصلا تحت کنترل و اراده ما نیستند، مانند چگونگی رفتار دیگران که مستقیما تحت اراده و اختیار خودشان است.
و یا باورها و انتظاراتی داریم که غیر منطقی و ناکارآمد هستند و مدام باعث تجربه احساس ناکامی در ما می شوند.
جالب است بدانید که پژوهش گران برخی از این باورها و انتظارات را از طریق سنجش و ارزیابی افراد مضطرب و افسرده به دست آورده اند که مشترک هم بودند.
مانند این که همه باید رفتار معقولانه و اخلاقی داشته باشند.
یا این که همه باید من را دوست داشته باشند و به من احترام بگذارند و با من خوب رفتار کنند.
حالا شما در نظر بگیرید که در دنیای واقعیت اینگونه نیست و همواره افرادی وجود خواهند داشت که غیر اخلاقی و نادرست رفتار خواهند کرد و یا به هر دلیلی از ما ممکن است خوششان نیاید یا با ما رفتار خوبی نداشته باشند.
مسئله اینجا است که اغلب ما ممکن است از این دست انتظارات داشته باشیم اما از آن ها بی خبر باشیم غافل از اینکه این افکار کار خودشان را خواهند کرد و اثراتشان را خواهند گذاشت پس هتر است آن ها را شناسایی کنیم و افکار و باورهای متعادلتر و منظقی تری را جایگزین آن ها بکنیم چرا که این گونه عقاید و انتظارات جز ناکامی حاصلی برای ما نخواهند داشت.
حالا در کنار این ها هر فردی برای خودش چارچوب ها و باید و نبایدهایی دارید که مطابق آن ها رفتار می کند و انتظار دارد بقیه هم طبق همان اصوول رفتار کنند و در غیر این صورت خشم را تجربه خواهیم کرد.
در حالی که هر کسی طبق باورها و اصول و عقاید و افکار و ادراک خودش رفتار خواهد کرد و دلیلی هم ندارد مطابق میل و خواسته ما، هر چند هم که زیبا و خوب و منطقی و اخلاقی باشد،رفتار کند.
و تفاوت در این موارد به خصوص تفاوت در ادراک حتیی در مویرد موضوع مشابه همواره بین افراد مختلف وجود دارد که کاملا هم طبیعی است چرا که تفاوت های فردی وجود دارد.
با توجه به این موارد بررسی های لازم که انجام شد گام های عملی برای مدیریت خشم وجود دارد که به جای انجام رفتارهای پرخاشگرانه مانند توهین و تحقیر و سرزنش و قضاوت و درگیری لفظی و فیزیکی، که همانطور که خودتان هم تجربه کردید و در صحبت هایتان هم به درستی به آن اشاره کردید، بسیار مخرب رابطه هستند و باعث پراکنده شدن افراد از کنار ما می شوند، رفتارهای موثرتری را جایگزین کنیم و در واقع به شیوه موثرتری با خشم خودمان روبرو شویم تا بتوانیم در قدم بعدی برای تحقق خواسته ها و اهداف و انتظارات واقع ببینانه خودمان اقدامات موثرتری انجام دهیم.
بر هیمین اساس به شما توصیه می شود از طریق مراجعه به یک روانشناس یا درمانگر در این زمینه کمک حرفه ای دریافت کنید تا بتوانید با دریافت راهنمایی ها و راهکارهای لازم در این زمینه و به طور کلی مسیر داشتن یک زندگی با کیفیت گام بردارید و توانمندی ها و مهارت های لازم را در این راستا در خودتان ایجاد و تقویت کنید.