سردرگمی
سلام و خسته نباشین
من با یکی از پسرا فامیلمون یکسال پیش نامزد کردیم ایشون از من ۱۰سال بزرگتره .البته فبل از اینکه نامزد کنیم حدود یکسال و نیم باهم دوست بودیم ک طی دوستی بارها از هم جدا شدیم چون توقعات زیادی از من داشتن و منم بچه تر بودم خب نمیتونسم قبول کنم .نامزد کردیم یکماه بعد عقدمون بود هرروز هردو بیشتر ترسیدیم اخرین روزا قبل عقد بود که اون حالش خیلی بد شده بود از استرس و نفس سخت میکشید و کلا بهم ریخته بود تا یکروز قبل عقد با خانوادش میان خونه ما میگن این عقد رو عقب بیندازیم مادر منم گفتن شمت قبلا باهم دوست بودین این تردید برا چیه من نمیتونم همچین کاری کنم و همه چی بهم خورد و انگشترنشون و ایناشون رو پس دادیم .خطمو عوض کردم با فرد جدید رفتم تو رابطه ولی انگار هیشکی حرفمو نمیفهمید دیگ با اینک ایشون(نامزد سابق) خیلی کم بهم محبت میکرد و کارهای که بهم نشون بده براش مهمم رو انجام نمیداد بعداز بهم خوردن و قطع ارتباط شش ماه بعد دوباره هردو رفتیم سمت هم و پنهونی باهم دوست شدیم دوباره ایندفه انگار همو بهتر میفهمیدیم باهم بهتر رفتار میکردیم تا مادر من فهمید و دعوا شد
الان ۵ماهه ک باز باهم دوستیم و عشق بازی هم باهم داریم ولی منم واقعا خسته شدم انگار ارامش روانی ندارم خب این رابطه ب کجا قرار برسه؟هی میگ باید فرصت مناسب گیر بیاد تا بیام جلو همه چیو اوکی کنم با مادرش اینام صحبت کرده ولی حس میکنم اگ من حرفی نزنم کشش میده منم مایل ب رابطه دوستی نیستم ب خودشم گفتم گفته فرصت مناسب بیاد وزمان بره و از این حرفا چکار باید کنم بنظرشما؟☹️😢🥺خیلی گیجم
بعد اگه الان هم بخوایم باز تو مسیر ازدواج بریم خونوادهامونو چجور راضی کنیم ؟چجور باهاشون درمیون بزاریم مطمعننا مسیر سخته
با سلام خدمت شما
با توجه به مواردی که مطرح کردید، حس بلاتکلیفی و از طرفی ناکامی و ناامیدی شما قابل درک است.
به سنتان اشاره ای نکردید و لی عنوان کردید که ایشان ۱۰ سال از شما بزرگتر هستند و انتظار می رود به مراتب پخته تر هم باشند، در حالی که این بلاتکلیفی و این عدم آمادگی برای ازدواج کمی عجیب به نظر می رسد.
بعید است ادامه رابطه شما با ایشان با وجود این شرایط راه به جایی ببرد و با توجه به مخالفت خانواده تان و عدم حمایتشان (به دلیل سلب اعتماد از سوی ایشان) مشکلات عمده ای مطرح است.
شاید ایشان شما را دوست داشته باشند اما در ازواج جدی و مصمم نیستند و تصویر بسیار بدی هم از خودشان به جای گذاشتند که نزدیک عقد به دلیل ترس و استترس آن را کنسل کردند.
از خودتان بپرسید با توجه به عملکردشان و پا پس کشیدنشان، تا چه حدی به معیارهای شما برای همسر آینده تان نزدیک هستند؟
اینکه بلافاصله بعد از ایشان تلاش برای برقراری رابطه با فرد دیگری کردید و همچنان در فکر رابطه قبلی بوده اید، نشاندهنده این نیست که پس حتما مناسبرین فرد برایتان او بوده و شما نمی توانید با فرد دیگری رابطه خوب و سالمی داشته باشد.
وقتی یک رابطه از این نوع، به اتمام می رسد یکسری مراحل باید طی شوند (مانند مراحل سوگ) که اگر با آنها آشنایی نداشته باشید ممکن است نتیجه گیری اشتباه کنید. و این پروسه مستلزم زمان و فرصت است.
با این همه، اگر تصمیم به ادامه رابطه دارید حتما در ابتدا مشاره ازدواج دریات کنید.
شاید ایشان دچار اختلالات اضطرابی شدیدی باشند و در زندگی آینده تان دچار مشکل شوید.