سلام. 28 سالمه و سه ساله ازدواج کردم سه سال هم عقد بودم . اازدواج من و همسرم سنتی بود و از طریق خانواده ها صورت گرفت . قبل از ازدواج من مخالف این ازددواج بودم که با صلاحدید خانوااده این اتفاق افتتاد. همسرم اون مووقع 30 سالش بود. سربازی نرفته بود. دانشگاهشو نصفه نیممه ول کرده بود و شغل ازاد داشت . خیلی وعده وعید داد خانوادش که هیچکدومو عملی نکردن . همسرم ورشکست شد و بدهی بالا اورد. کمی شو پدرشوهرم صاف کرد ولی باز موند. 6 ماه بعد ازدواججم همسرم با دختری دوست شدد و به طریقی و ببا استفاده از سادگی من پای اون دختر به زندگگیم باز ششد. بعد 6ماه فهمیدم دوستن باهم . بهم گف اشتباه کرده و بعدش 3 بار با دخترای دیگه حین س ک س چت دیدمش . ماشین منو ببدون اطلاع من قولنامه کرد که پول ننزول کنه و بهم میگف من بیخبرم . اللبته من هم بعد اونن قضایا با اقایی مجازی دوستی برقرار کردم ولی بعد ول کرردم چون اذیت میشددم و میتررسیدم کسی بففهممه. از فرورردین ماه خانووادش کلا من و ته مونده ی زندگیمو به تاراج بردن . خونه مون که مستاجر بودیم پس دداد پدرش پول پیشش رو گرفت و برا همسرم شهر دیگه سویییت مث خرابه ها اجاره کرد که ازینجا بره تاا طلبکاررا نگیرنش. بمن گفتن خوونه میگییرییم برات ولی نگرفتن و وسایللامو اوردم خونه پدرم . 5 ماهه حتی زنگ نزدن بهم . همسررم هم کلا بهم دروغ گفته و هیچ کاری براا زندگیمون نککرد. حتی یه ریاالم بههم ندادا ااین 5 ماه. پدرم گف وکیل بگیرم برا طلاق ولی دلم برا همسرم میسسوزه . ددوسش نداارم و نممیخوامم باهاش زندگگی کنمم . چون ححس خوبی بهش و خانوادش ندارم. 80 میلیون پول بابامو خووردد بازم پدرش میگه وظیفتون بوود. فقط ححس ترحم دارم. ههیچ کس هم نیس راهنمایم کنه