سلام.ـ.
من با توجه به آنالیز و تحقیقات زیادی که در مورد شخصیت خود کرده ام به این نتیجه رسیدم که مهم ترین عیوب من عبارتند از:زود رنجی و ناراحت شدن(بیشتر ناراحت میشم الزاما بروز نمی دم)ـزود عصبانی شدن(بیشتر عصبی شده و فضا رو با ناراحتی ترک می کنم)ـزوداحساساتی شدن یا به اصطلاح جوگیری
من فکر می کنم که همه ی اینها یک ریشه دارند و با بررسی و رفع آن ریشه همه به خودی خود حل میشوند به نظرم آن ریشه عدم ثبات احساسی یا احساسی بودن من است من برخلاف شخصیتی که در مدرسه وحالا دانشگاه برای خود ساخته ام(مغرور و منطقی که درحقیقت مثل درپوشی بر احساساتم است)ذاتا احساسی ـدلرحم و با صداقت ذاتی ام یعنی به عبارتی اگر بخواهم بهتر بفهمید از لحاظ احساسی روانی شبیه به یک کودکم زود خوشحال و ناراحت و گریان میشود و دروغگویی و پنهان کاری را بلد نیست.
حالا به نظر شما ریشه ی عیوب من چیست وراهکار حل آنها چگونه است؟
پ ن:۱۸ساله ـ باهوش ودرسخوان(۶۰۹کنکور ریاضی)ـکمال گرا و تنوع طلب ـکاملا خود آگاه -وابسته به خانواده و تقریبا بدون دوست(کمال گرایی زیاد)ـبا اعتمادبه نفس بالا و کاملا راضی از قسمت غیر قابل تغییر خود ـبیشتر کودکی به علت شغل والدین پیش پدر بزرگ ومادربزرگ ـفرزند دوم و آخرـاز کودکی با کوچکترین حرفی بهم برمیخورد و گریه میکردم(خیلی به آبرو و شخصیتم اهمیت میدادم)
سپاس لطفا کامل کامل و دقیق توضیح بدهید
سلام به شما دوست عزیز
شما در مورد آنالیزهای خود صحبت کردید اما آنچه به صورت افکار و احساسات در شما تجربه می شود اهمیت زیادی دارد و در این مسیر در نیاز است که زمان هایی که شما گریه و یا زمانی که صحبت و یا کاری به شما بر می خورد مورد ارزیابی قرار گیرد که در آن زمان شما چه افکار و احساساتی را تجربه می کنید .
دقت کنید که اگر شما بخواهید زیاد کمالگرایانه مسیر زندگی خود را طی کنید ممکن است شکست های کوچک و یا برداشت های شما از صحبت های دیگران باعث شود که احساسات ناخوشایندی را تجربه کنید .
بهتر است که سعی کنید که در این مسیر به صورت حضوری برای تعامل دو طرفه و بررسی شرایط به روانشناس به صورت حضوری و یا تلفنی مراجعه داشته باشید تا بتوانیم در طی جلسات به شما کمک کنیم تا با شناخت بهتر احساسات و افکار خودتان پیش بروید و بتوانید که در زمان هایی که احساسی را تجربه می کنید در صورت نیاز آنها را با دیگران به اشتراک بگذارید مثلا شما بیان می کنید که اگر از فردی ناراحت می شوید ان را بروز نمی دهید و یا به عبارتی ان را بیان نمی کنید و بیان نکردن این احساسات باعث می شود که روی هم انباشته شود و خب اینکه شما سری بعد با کوچک ترین رفتار و صحبت فرد مقابل عصبی شوید یک فرایند طبیعی هست چون از قبل شما احساساتی داشته اید که بیان نشده است و بر روی هم جمع شده است و این موارد می تواند برای شما با فشار روحی زیادی همراه شود .
این احساسات که شما تجربه می کنید به میزانی برای شما سخت و حتی می تواند اضطراب آور باشد که به دلایلی که در اینجا نمی دانیم بجای بیان کردن ان و روبرو شدن با آنها محیط را ترک می کنید .
در این مسیر در طی جلسات به شما کمک می شود که در کنار شناخت احساسات خودتان در جهت و مسیر رو به رشدی به انها پاسخ بدهید و در یک تعامل موثر شرایط بهتری را تجربه کنید .
از پاسخ سریع و دقیق شما ممنونم
تا حدی پاسخ شما نگاه بهتری به مشکلم را به من هدیه کرد در خصوص کنترل احساسات یا احساسی نبودن نکته ای برای گفتن ندارید؟