سوءتفاهم
سلام
من دختری ۲۰ ساله هستم. تا الان هیچ رابطه احساسی خاصی با کسی نداشتم و ندارم
اما تازگی ها یه مشکلی برام پیش اومده. دختر دایی دوستم( دخترداییش اصلا تو دانشگاه ما نیست) با یکی از پسرای همکلاسیمون دوسته. بعد مثل اینکه اون پسره به دختردایی دوستم گفته که یکی از پسرای اکیپ اونا از یکی از دخترای اکیپ ما خوشش میاد. حتی قرار بود پسره بیاد به دوست من بگه که واسطه بشه و با اون دختره صحبت کنه. بعد دختردایی دوستم به پسره گفته که اصلا نرو بهش نگو. اینا اکیپشون خیلی بچه مثبتن و قبول نمی کنن ضایع میشی.
بعد از این ماجرا هر چی دختردایی دوستم به پسره اصرار میکنه که بگو اون دختره کیه یا حداقل اون پسره کیه دوست پسرش قبول نمی کنه و میگه من به دوستم قول دادم به کسی نگم.
بعد دختردایی دوستم برای دوستم تعریف می کنه ماجرا رو و دوستمم برای من تعریف می کنه. من اوایل خیلی بی تفاوت بودم ولی تا چند روز بچه های اکیپ ما خیلی در این مورد صحبت می کردن و حدس می زدن که اون پسره کی می تونه باشه. منم کم کم حساس شدم و احساس کردن که بچه های اکیپ اونا کلا خیلی به من نگاه می کنن( نمی دونم واقعا حسم درسته یا فقط حساس شدم) حالا این وسط دوستم یه نفرو از اکیپشون به من نشون داد گفت می کنم پسره این باشه چون تا جایی که می دونه بقیه خودشون دوست دختر دارن.
الان مشکل من اینه که هیچ احساسی به اون پسره ندارم ولی این چند وقت از بس حساس شده بودم به اکیپ اونا که رفتار های عجیب و غریبی ازشون دیدم. مثلا پسره با دوستش دارن راه میرن یه دفعه برمی گرده عقب منو نگاه می کنه. مخصوصا دوستاش خیلی بیشتر از خودش نگاهم می کنن. خودش کمتر از همه نگاه می کنه دوستاش کاملا برمی گردن عقب که منو ببینن. حتی مطمئن نیستم اون دختر من باشم ولی از بس این این چیزایی که دیده بودم و شنیده بودم روم تاثیر گذاشته اصلا نمی تونم در مواجهه با اکیپشون عادی برخورد کنم. از شانس من هم هر روز دقیقا به همدیگه بر می خوریم. من با اینکه دوسش ندارم خیلی استرس می گیرم و نمی تونم کنارش عادی رفتار کنم و حس می کنم این مسئله باعث شده اونا به من حساس تر بشن و فکر کنن منم خوشم میاد از پسره. در حالی که واقعا اینطور نیست اصلا دست خودم نیست خیلی معذبم. چند بار هم چشم تو چشم شدیم اصلا نمی تونم نگاهش کنم و سریع نگاهمو می دزدم که هیچ ربطی به علاقه نداره فقط اینکه چون حس می کنم اون ممکنه احساسی داشته باشه معذبم. اما اون ممکنه از این رفتار هام بد برداشت کنه و کاملا متوجه میشم که روز به روز این رفتارهای من باعث میشه رفتار های عجیب و نگاه ها از طرف اکیپ اونا بیش تر بشه.حتی یه حس بدی بهم میگه ممکنه اصلا اون دختر من نبوده باشم اما انقدر رفتارهام غیرعادی بوده که اونا الان فکر می کنن من از پسره خوشم میاد. چون الان مطمئنم که قطعا نگاه اونا به من عادی نیست و بیش از حده اما شاید از اول اینطور نبوده و فقط من حساس شده بودم.
کاملا احساس می کنم از رفتار من سوءبرداشت شده و دلم میخواد حلش کنم اما نمی دونم چطوری چون حتی مستقیما حرفی زده نشده.
و اینکه چطور می تونم کنارش عادی باشم؟
سلام به شما سارا جان
ببین عزیزم اینکه شما توجه یک جنس مخالف را به خودتان حس کنید و یا اینکه خودت به جنس مخالف توجه و گرایش داشته باشی هیچ کدام بد نیست یعنی تجربه دوست داشتن و تمایل به دوست داشته شدن همه یک امر طبیعی در مسیر رشدی انسان می باشد .
اما در مورد این رخداد خب بله این کنجکاوی ها در شرایط سنی شما و این آقایان کاملا طبیعی هست اما در این مورد اگر بخواهید دائم از حدس و گمان استفاده کنید و خودتان را درگیر این مسائل کنید خب این تمرکز زیادی از همه شماها می گیرد در کنرا اینکه خب مکن است شماها حدستان اشتباه باشد و خب اگر روزی این آقا خودش مالی باشد و آمادگی داشته باشد میتواند در مورد احساسات خودش با فرد مورد نظرش صحبت کند .
خب اگر این فرد شما نباشید و دوست دیگرتان باشد این میزان از حدس و گمان و معنا دهی رفتار بر خودتان می تواند برای شما در آن زمان با فشار روحی بیشتری همراه شود.
در هرصورت ممکن است که این خطای شناختی یعنی تعمیم باشد اینکه شما براساس احساس و توجه خودتان به این آقا فکر می کنید که این آقا در این اکیپ به شما توجه دارند و یا اینکه بیان می کنید نگاه آنها عادی نیست، و حتی اینکه بیان می کنید از رفتار شما سوء برداشت شده است خب این ها بیشتر تعمیم دادن احساسات و افکار خودتان به دیگران و بعد گرفتن آنها از آن سمت می باشد یعنی نوعی فرافکنی .
در این مسیر بهتر است که در احترام به احساسی حالا اگر دوست داشتن و یا کنجکاوی هم باشد به خودتان فرصت بدهید شما زمانی می توانید در مورد یک ارتباط و یک فرد تصمیم گیری کنید که فرد مقابل نیز این احساس را بیان کند.