سلام یه ساله که با یه پسری که از من ۳ سال کوچکتره دوست شدم
من ۲۹ ایشون ۲۶ شدیدا بهم دلبستیم توی ماه پنجم بهم نزدیک شدیم و رابطمون عمیق شد
تا جایی پیش رفتیم که خانواده ها (فقط مادرم) هم از دوستیه ما باخبر شدن همیشه جد میکنه به گفته خودش نیاز داره که شده هفته ای دو الی سه بار منو ببینه که یکم واسه من سخته بخاطر پدرم که متوجه رابطه دوستیمون نشن
که ایشون واسه اعتماد و اطمینان مادرشونو آوردن خونمون که با مادرم آشنا بشنو بگن که بزارن دختر و پسر آزادنه رفت و آمد کنن که بهتر همو بشناسن که اینجا پدرم متوجه موضوع دوستیو آشناییه ما شد که حتی واسه عید هر دوی ما به تنهایی به خونه همدیگه دعوت شدیم با اینکه پدر من زیاد موافق نبودن ولی بخاطر من قبول کردن
توی دیدنه من خیلی پافشاری میکنه و هر موقع گفته من رفتم همو دیدیم که واسه راحتی اومده توی محلمون خونه اجاره کرده

خانوادم بهم فشار میارن که هر روز بیرونی باهاش پس کی میاد خواستگاری تکلیفو روشن کنه منم هر وقت این موضوع رو بهش میگم عصبی میشه و میگه بگو داریم با هم آشنا میشیم الان مثه قدیم نیستو خودت حقتو بگیرو بچه نیستی که بخوان زندانیت کنن گریه کنو داد بزن شده از خونه برو بیرون بهم میگه منو تو فشار نزار اگه بابات بهم فشار بیاره منم دیر میام خیلی جبهه میگیره منم بینه این فشارا احساس خفگی میکنم که کارم شده گریه و استرس و اضطراب

قبل کرونا گفت توی بهار میام خواستگاری رسمی بعدش گفت توی تابستون الان بهش میگم خودت گفتی میگه فشار بیارین چند ماه دیرتر میشه

من خیلی تحت فشارم هم دوسش دارم هم میترسم چون دختر نیستمو اینو نمیتونم به کسی بگم‌. هم نمیخوام همش حرف حرفه اون باشه هر وقت بگه من برم ولی میترسم لج کنه

نمیدونم چجوری قانعش کنم لطفا راهنماییم کنید خیلی سردرگمم
بزرگترین اشتباهو کردم اگه اتفاق بدی بیوفته