شوهرم با مادرم مشکل داره
سلام شوهرم پسرخالمه . مادر من توی خانواده میشناسنش که ادم بداخلاقی هست و هیچکی باهاش رابطه ای نداره . ولی شوهرم عاشق هم شدیم و بعده سه سال مخالفت همه ازدواج کردیم و بعده ۶ ماه بچه دار شدیم الان پسرم ۴ ماهشه. تو اون سه سال که میجنگیدیم برای رسیدن مادرم خیلی منو اذیت کرد میزد فحش میداد منم اینا رو به شوهرم میگفتم . مادرم و پددم هر دو فرهنگی هستن و وضعشون خوبه ولی بهم جهاز ندادن چون دوست ندتشت . الان شوهرم اختلاف شدیدی داره باهاش که حق هم داره ولی من چون خودم مادر شدم نگاهم فرق کرده میترسم از خدا ولی اگه سمت مادرم بگیرم شوهرم اختلاف میوفتم . مادرم هروز زنگ میزنه گریه که نوه ام پیشم بیارین شوهرم میگه نمیرم خونه اش دیگه مگه مادرشوهرم اجبار کنه و دعوا که شوهرم بیاد خونه مادرم . از خونه مادرم که میاد شوهرم هر چی هست سر من خالی میکنه چکار کنم طرف کیو بگیرم چجوری جمع کنم این اختلاف رو
سلام به شما فهمیه جان
احساسات شما قابل احترام هست اما عزیزم بهتر است مشکلات خودتان با خانوادیتان را خودتان حل کنید و همسرتان را درگیر آن نکنید چون هر فردی ممکن است در عصبانیت واکنش نشان بدهد و بیان این افکار و احساسات و نگرانی های خانواده به همسرتان باعث می شود که دیدگاهای همسرتان منفی شود .
در این مسیر بهتر است در احترام به همسرتان بیان کنید که شما مسئول رفتراهای مادرتان نیستید و در جایگاه مادری برایتان قابل احترام هست اما در این مسیر ایشان اگر از چیزی ناراحت هستند بهتر است خودشان با مادرتان در میان بگذارند .
در هرصورت بهتر است از جانب داری از هریک از آنها خوداری کنید و وارد مشکلات آنها نشوید.
در این مسیر بهتر است همسرتان را راضی کنید تا باهم به زوج درمانگر مراجعه کنید تا بتوانیم با بررسی مسیر تعاملی بین شماها کمک کنیم تا بتوانید در کنار جدا کردن زندگی مشترک از زندگی خانوادگی بتوانید از مسیر بهتری مشکلات خود را حل کنید .
چون سرزنش یکدیکر هیچ کمکی به شما ها نمی کند .