شکاک شدم
با سلام و خسته نباشید
من ۲۱سالمه و پارسال با پسری ۲۶ساله دوست شدم البته تحت نظر خانواده ها ایشون از هرلحاظ مورد تایید من و خانوادم بودن که بعد از هشت ماه باهم ازدواج کردیم.الان حدود یک سال هست نامزد هستیم ایشون برای زندگیمون نهایت تلاششون رو میکنن از هیچ چیزی دریغ نمیکنن و بی نهایت منو دوست دارن،اما چیزی که منو آزار میده شغل دوم ایشون هستش که به تازگیا وارد این شغل شدن تو این تاکسی آنلاینا کار میکنن،مشکل من اینکه من از نظر ظاهرم مور تایید ایشونم ولی متاسفانه من لاغرم و قسمت بالا تنم خیلی کوچیکه اصلا اعتماد به نفس ندارم همیشه تو رابطه جنسیمون ایشون منو متقاعد میکنن که مشکلی ندارن ولی من همش حس میکنم دروغ میگه میخواد من ناراحت نشم،هی با خودم میشینم میگم الان یه مسافریو برمیداره که خوش اندامه و قشنگ از زنای این زمونه میترسم بهش پیشنهاد بدی بدن همش تو استرس هستم ارامش فکری ندارم هی با خودم میگم الان مد شده همه صیغه میکنن نکنه شوهر منم بره اینکارو کنه!!
من از شوهرم مطمئنم چون شخص صالح و معتقدیه و خانواده دوسته ولی از محیط و اجتماع میترسم،وقتی بهش میگم میگه کسیکه بد باشه از اول بد میشه میخوام پول دربیارم تا بتونم خونه ای که تو میخوای رو بخرم ولی من میگم منصرف شدم نمیخوام
واقعا کلافه شدم تروخدا کمکم کنید،از بس گریه میکنم همیشه سر درد دارم
ریشه شک به شوهر
وقتی آدمها همدیگر را دوست دارند، به هم عشق میورزند و به هم اعتماد دارند.
اما از لحظهای که شک به همسر و عدم اعتماد و کنترل در رابطهای به وجود میآید .
ذره ذره عشق بین زوجین رو به زوال میرود و دو طرف از هم دور میشوند.
البته اگر هر دو طرف دست از شک و کنترل هم بردارند دوباره میتوانند باز به هم نزدیک شوند .
چون هیچگاه عشق با نیتهای منفی، عدماعتماد و سوءظن نمیتواند در یک جا جمع شود.
در همه ما یک حس مالکیت وجود دارد، در واقع آدمها نسبت به هرچیزی که دوست دارند نوعی احساس مالکیت دارند.
و این حس ناشی از یک ترس درونی است، ترس از دست دادن.
در حقیقت پشت رفتارهای کنترلگر و سوءظنآمیز ، ترس از دستدادن وجود دارد.
این افراد انگار در وجودشان چیزی را کم دارند .
و جای چیزی برایشان خالی است و میخواهند به نوعی این جای خالی را پر کنند.
در حقیقت رفتارهای شکاکانه و سوءظن آمیز آنها نسبت به بیرون و آدم مقابلشان نیست .
بلکه این شک نسبت به خودشان است .
و به نوعی طرف مقابل و اتفاقات مختلف آینهای است برای آنها تا خودشان را ببینند.
وقتی من نسبت به خودم شک داشته باشم .
یعنی به توانایی ها و دوست داشتنی بودن خودم شک دارم و شک دارم .
که آنقدر خوب باشم که طرف مقابل حاضر شود با من بماند.
ولی اگر من اطمینان داشته باشم که آنقدر خوبم که طرف مقابل با من می ماند.
دیگر نیازی ندارم با رفتارهای کنترل گر ، طرف مقابل را مجبور کنم که با من بماند.
یعنی دارای خود باوری و اعتماد به نفس کافی هستم.
و باور دارم طرف مقابل به خاطر من در این رابطه می ماند.
ولی کسانی که به خودشان و تواناییها یشان شک دارند.
لاجرم فرافکنی کرده و دچار شک به همسر می شوند.
چون فکر می کنند آنقدرها خواستنی نیستند که طرف مقابل به این رابطه وفادار بماند!
گاهی پیش میآید که دچار شک به همسر شوید و دارای دلایلی هستید که شکتان درست است.
در این حالت باید با توجه به موضوع و آدم مقابلتان راه حل مناسبی را پیدا کنید.
اول از همه باید شروع به جمعآوری اطلاعات کنیم، مثلاً اگر کسی به ما زنگ زده و از عدم تعهد شوهرمان خبر داده است .
نباید حرف او را حجت بدانیم بلکه خودمان باید شروع به تحقیق کنیم.
مثلاً شاید با یک یا ۲ بار چک کردن طرف مقابل (بدون اینکه خودش متوجه شود) .
از حقیقت ماجرا با خبر بشویم و در نهایت با روشن شدن ماجرا، موضوع را با همسرمان مطرح کنیم .
و از او توضیح بخواهیم و ۲ نفری مشکل را حل کنیم و اگر نشد با بزرگتر یا مشاوری موضوع را مطرح کنیم .
اما اگر مطمئن شدید که شک شما اشتباه است باید روی خودتان کار کنید تا کاملا موضوع را فراموش کنید.
رفع شک به همسر
اگر دچار شک به همسر هستید و بعد از مدتی فهمیدید شک شما اشتباه بوده است.
اگر همسرتان متوجه شک شما نشده باشد باید روی خودتان کار کنید .
تا کاملاً شک را فراموش کنید و تنها چیزی که میتواند شکها و نا آرامیهای بین دو زوج را از بین ببرد.
محبت کردن بیقید و شرط به یکدیگر است.
چون در این صورت رابطه دلپذیر میشود و در نتیجه دوباره اعتماد و آرامش به زندگی باز میگردد.
اما اگر همسر شما متوجه شک شما شده باشد.
باید اول به اشتباه خود اعتراف کنید و از او معذرت خواهی کنید.
بعد به نوعی با رفتارهایتان نشان دهید که کاملا به او اعتماد دارید، یعنی مثلاً کمتر سؤال کنید و…
قدم سوم در رفع شک به همسر این است: بدون قید و شرط به او محبت کنید و عشق بورزید.
بعضی اوقات فرد آنقدر شک به همسر دارد که میتوان او را بیمار دانست.
برای تشخیص بیماری اول از همه باید دید که آیا او همیشه و در تمام مراحل زندگی اش دچار شک بوده است؟
دوم اینکه شدت شک زیاد است یعنی فرد در هر مسئله کوچک و بزرگی بهشدت و بدون دلیل شکاک است .
و این شک ها هم خودش را آزار میدهد و هم اطرافیانش را.
یعنی زندگی فرد تحتتاثیر قرار گرفته است و تمام زندگیاش تبدیل به بحث و جنجال شده است.
ولی آدم نرمال فقط گاهی و به ندرت در امور اطرافش شک میکند.
اگر همسر شما نیز جزو این گروه است باید از او بخواهید که برای حل مشکل به متخصص مراجعه کنیم.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه