سلام، تقریبا یه یکسالی هست به پدرم شک داشتم رفتار برخوردش همه اینکه همش سرش تو تلگرامم بود و گوشیش هیچ وقت رمز نداشت اما تو این مدت گوشیش رمز گذاشت و به هیچ کسی نمیگفت تا اینکه رمز گوشی شو فهمیدم و چک کردم شماره و اس ام اس یه زن که فاسد و پول میگیره پیدا کردم و وقتی امارشو در آوردم فهمیدم ، گذشت و چند وقت پیش فهمیدم با یه زن شوهر دار رابطه داره من پیام هاشو خوندم و عکس گرفتم ولی بعد چک کردم تمام پیامها و تماسهاشو با این خانم پاک کرده پدرم نمیدونه من موضوع فهمیدم دارم داغون میشم دیگه کم آوردم من یه دختر مجرد هستم برام عجیب مردی که اینهمه به پوش و حجاب و آرایش من حساسه و من همیشه باید این چیزها رو رعایت کنم چرا اینطور به و روابط نامشروع داره پدرم بخاطر عقاید بشدت مذهبی و مزخرفش حتی بمنو از رفتن به کلاس موسیقی و رفتن برای ادامه تحصیل به یه شهر دیگه منع کرد با وجود اینکه من دکترا قبول شدم اونم بهترین دانشگاه اما چطور میتونه تو چشمای من نگاه کنه و این کاراشو بکنه من که آنقدر پاک زندگی کردم حتی از شرم و حیا و حساس بودن با کسی دوست نشدم حتی یکبار خواستم دوست بشم چهره پدرم جلوم بود و پشیمونم شدم اما چطور تونست، کارم شده گریه های یواشکی که مامانم غم درونمو نفهمه تا نفهمه اینهمه اعتماد به یه همچین آدمی آخرش شد این، البته خواهرمم قبلا مچ ایشونو با یه پیام خیلی زشت از طرف یه خانم گرفته بود و بهش گفته و کلی ازش خواهش کرد و التماس که پس برداره از این کار بهش قول داده بود اما مثل اینکه فایده ای نداشت تا اینکه منم فهمیدم ، لطفا راهنمایی کنید