سلام 29سال سن دارم 4ساله که با همسرم زیر یک سقف زندگی میکنیم ولی متاسفانه هنوز من باکره ام و رابطمون تا قبل از دخول پیش رفته.
قبل از ازدواج 3سال همو شدید میخواستیم و بالاخره با اصرار من خانوادم پذیرفتن و گفتن که شکست میخوری تو زندگیت. دلیل های خودشونم داشتن چون از لحاظ فرهنگی و مالی و حتی مذهبی سطح خانواده هامون یکی نبود.
اولاش فقط این ضعف جنسیش برام سخت بود، ولی الان تمام حرفاشو رفتاراش برام چندش آورو مسخره شده. نمیتونم به چشم مرد نگاهش کنم.
یک بار به اصرار من رفتیم مشاوره، اونجام اینقدر دگم بازی درآورد که مشاوره دید هیچ تاثیری نداره با اون صحبت کنه متاسفانه هزینشم زیاد بود و ما توان پرداختشو نداشتیم. بعدشم گفت من خودم حل میکنم ولی نکرد، همش وعده های الکی.
البته در همه ی زمینه های زندگی همینطور، هی کاراشو عقب میندازه، همش امروزو فردا حتی برای کوچکترین کار ممکن میکنه.
الان به جایی رسیده که من نمیدونم اگر از لحاظ جنسی مشکلمون حل بشه من میتونم با این آقا زندگی کنم یا نه؟
اصلا در کنارش آرامش ندارم تو همه ی حوزه ها، هم از لحاظ اجتماعی و برخورد با دیگران رفتارش مطلوب نیست و همش از مردم دوری میکنه، حتی بی دلیل محکمی مهاجرت کردیم به یک شهر دیگه که خانواده ی منو خودش نباشن.
هم از لحاظ مذهبی ادعا میکرد خیلی مذهبیه ولی اینم نیست، هر کاریو که خودش قبول داشته باشه میشه درست هر کاریم قبول نداشته باشه میشه نادرست.
از نظر اقتصادیم که یک جا نیروی شرکتیه که تحت فشاریم
حالا نمیدونم با این وضعیت که از هر طرفی نگاه میکنم میبینم این آقا اون چیز مطلوبی نیست که من میخواستم و تمام حرفاش یه جورایی خیالبافی هاش بود. و با توجه به اخلاق تنبلیشون حتی تو حوزه ی جنسی ، کار درستیه من پای این زندگی بمونم؟ یا جدا شدن به صلاحمه؟ خیلی از بعدش میترسم که خانوادم تحقیرم کنن و افسرده تر بشم. تو رو خدا کمکم کنین خیلی وقته دنباله جایی هستم که مشاوره بگیرم، ولی همه جا پولیه که من توان مالیشو ندارم