سلام خسته نباشیدممنون ازسایت خوبتون.میخواستم بدونم با همسری که استقلا نداره وهمش ازخانوادش میترسه بایدچطوررفتارکنم؟عقدهستیم وهیچوقت نه مناسبت نه تولد نه عید هیچکدومو برام کادو نگرفته حتی ۱گرم طلاهم برامن نخریده واحساس میکنم ازخانوادش میترسه وکمی هم خسیسه .چون خانوادش خیییلی خسیس هستن بشدت حتی خوردوخوراکشون هم خیلی کمه وسرسفرشون همیشه دعواس ولی همسرم نسبت به خانوادش اینطورنیست خیلی بهتره ولی اجازه دخالت میده بهشون مثلا تو خریدکردن یا جایی رفتن الان ۲ساله عقدیم تو این مدت نه کادو خریده نه خرید برده نه اصلا تفریح وگردش داریم تازه اجازه رفت وامدهم نداریم مثلا هر۱۵روز یکبار میاد دیدنم با اینکه راهش خیلی نزدیکه .کلا مادرپدرش خیلی فضولن بشدت دخالت میکنن واین باعث دعوا وقهرهای پی درپی مامیشه .فامیل هامون میگن عروسی کردین سرزندگیتون رفتید خوب میشه نمیذاره تو زندگی دخالت کنن ولی من میترسم که بعدهم اینطورباشه ایا حدس من درسته یانه،مثلا بهش گفتم بیا بریم فردافلان جاباهام میگه ماشین ندارم کسی هم بم نمیده درصورتی که سه تاماشین توخونشونه ولی جرات اینکه یکیشو سوارشه نداره ‌گفتن ماشین اگه فلانی بگیر من باهاش صحبت کردم بازدوباره میگه بریم بیرون بگین چندتا خوشم نمیادماشین کسی روبگیرم بعدشم خواین سرما بریم چکارکنیم. حالا اگه مامانشو باید جایی میبرد سرما مهم نبوداد منه بدبخت بایدبسوزم .بخداافسردگی گرفتم زندونی ام توخونه ماخانوادمون خیلی اهل تفریح ومسافرتیم قبل عقدهم بهش گفتم شرایطو ‌قبول کردولی حالد زده زیرقولش.
خسته شدم ازاین شرایط دوران عقدماهم خیلی طولانی شده وهیچ کاری نمیکنه خیلی حوصله داره. من جهزیه هم امادس کلا قراربود۶ماه بیشترعقدنباشیم حالو لج کرده دوسال شده حالاهم که بهش میگن فکرخونه باش وعروسی بگیرید میگه منکه زنی نمیخواستم حالاهم دیرنمیشه تا ۵.۶ سال دیگه.. خسته شدم ازاین شرایط نمیدونم میشه با این ادم زندگی کردیانه .همش دعواوجروبحث دلریم باهام اونم لجبازه .دعوای ماهمین سر جایی نبردن وچیزی نخریدن برای منه ودخالت خانوادش واینکه چرا نمادخونمون‌ .چکارکنم کمکم کنید