سلام
من ٢٣سالمه
٣سال ديوانه وار عاشق يه پسري هستم
اوايل حس ميكردم دوسم داره
بعدش رفت و من هنوزم دوسش داشتم دوست دختر پيدا كرد ولش كرد و بعد با من شروع كرد به حرف زدن
با هم رفتيم بيرون
اولين بار
منو بوسيد و لمسم كرد
بعد بلند شد رفت بيرون اومد گفت حسي بهت ندارم
بعد منم ناراحت….
بعد ١ماه باز رفتيم بيرون
باز اينقد خواهش كرد كه لمسم كنه گفت يادم نميري نميتونم بدونه تو
باز من بهش اجازه دادم
بعدش اولين بار كه بيرون رفته بوديم ميگفت اشتباه بود اومدنمون
اما بار دوم گفت آينده مشخص ميكنه كه داريم اشتباه ميكنيم يا نه
بعد اومديم خونه گفتم چه حسي داري
گفت من حسمو گفتم بهت
منم گفتم پس داري سواستفاده ميكني
ناراحت شد دعوامون شد
بعد عذرخواهي كرد و قول داد تكرار نشه
از اون روز سرد شده
ولي احساس كردم اولين دختري بودم كه بوسيدم يا لمسم كرد
خانوادشم راضين خيليم دوسم دارن
خيليم باهاش بابت من صحبت ميكنن
واكنشي نشون نميده
در مورد دختراي ديگه ميگه نميخوام
اما در مورد من نه
آدم خيلي ساده اي هست
ولي من نميتونم عاشق خودم بكنمش
كمك ميخوام ازتون