سلام وقتتون بخیر.من توی شرایط محیطی بدی قرار دارم.یه خواهر بزرگتر از خودم دارم که مشکلات خیلی زیادی توی زندگیش داره و خیلی خیلی غصه میخوره و همیشه فکر میکنه که بخاطر اشتباهاتش و بد کردن به یه سری افراد توی زندگیش اینجوری شده در واقع مدام فکر میکنم این آه بقیست ک پشت سرشه و انقدر این موضوع رو روزانه تکرار میکنه که نگو و نپرس و از طرفی ام یه جوری شده که وقتی کسی آزارش میده همش میگه خدا همینجوری سرت بیاره.
و یه خواهرم کوچیکتر از خودم دارم ک بخاطر شرایط کنکور و کلا اخلاق بد خودش مدام با من بحث میکنه که نیا تو اتاق چقدر میری و میای و یا وقتایی که رفع اشکال درساشو انجام میدم مدام باهام دعوا میکنه و داد میزنه و کلا حالت عصبی داره، بجای تشکرشه! نمک نشناسه، با دوستاش و بقیه با احترام حرف میزنه ولی با ما نه
امروز وقتی داشتم باهام درسشو بهش یاد میدادم خیلی خون ب جیگرم کرد خیلی اذیت شدم و یکمی ام بحثمون شد طوری که فقط زودتر تمومش کردم و بلند شدم رفتم
بعد دیدم برام پیام فرستاده ایشاللله خدا گره بندازه تو کارت گیر کنی یه جا محتاج باشی که بفهمی اینطوری ک اشک منو در اوردی
یعنی من واقعا تو شوک بودم که این همه زحمت بکشم اشکال حل کنم درس بدم کمک کنم راهنمایی کنم اونوقت یکی انقدر نمک نشناس باشه که برای من اینطوری دعا کنه!؟
واقعا دلم شکست!
از طرفی میدونید ناراحتم! از بس خواهر بزرگم اه و نفرین میکنه هرکسیو که اذیتش میکنه دیگه الان دل منم خوشبین نیست،تو دلم میگم خدایا یعنی حالا من قراره محتاج و مشکلدار باشم!؟
یعنی اومدم ثواب کنم کباب شدم. خیلی ناراحتم، ایا بنظر شما همچین نفرینی میگیره؟
میدونم شاید حرفم خیلی منطقی باشه ولی انقدر چیزای عجیب تو زندگیم دیدم واقعا میترسم.!
همین خواهر کوچکم وقتی من کنکوری بودم توی یه دعوا در اومد گفت توام ۳ سال پشت کنکور بمونی!!
و واقعا من ۳ سال پشت کنکور موندم،
الان ناراحتم، میگم چرا همچین حرفی زد که حالا من خدایی نکرده توی زندگیم مشکل ایجاد بشه!
میشه آرومم کنید