سلام من ۱۵ سالمه و تک فرزندم
من تا الان تنها نرفتم بیرون،تنهایی تصمیم نگرفتم کاریو انجام بدم مامان بابامم همش میگن درس بخون، من از یکی خوشم میومد و باهم حرف میزدیم واقعا دوسش داشتم و اون هم برای من خیلی ارزش قائل میشد مامان اینام فهمیدنو سره اون موضوع بهم بی اعتماد شدن
من وقتی دوستام باهم میرن بیرون انقد حسودیم میشه ولی مامان بابای من نمیزارن برم بیرون باهاشون
این موضوع ربطی ب چت کردنمو بی اعتمادیشون نداره
کلا هیچوقت نمیزاشتن برم بیرون
مامانمو بابام بزور منو میبرن اینور اونور من با اونا بهم خوش نمیگذره دلم میخاد با دوستام باشم
بعد مامانمم بهم تیکه میندازه همش میگه اره بری کافه با اینو اون پس فردام دست ی قریبه رو میگیری میاری تو خونه
خب این حرفاشون درد داره واقعا
منم الان هیچ دوستی ندارم
رابطم با همه دوستام خراب شده
خواهر برادر ندارم
با مامان بابامم نمیتونم حرف بزنم
خیلی خیلی تنهام
دلم میگیره نمیتونم با کسی حرف بزنم
دلم میخاست یه دوست واقعی داشتم باهم میرفتیم بیرون صمیمی بودیم باهم میومد خونمون میرفتم خونشون برای هم دوستای خیلی خوبی میشدیمو هرچی میشد با ذوق برا هم تعریف میکردیمو برام مثل ی همدم بود
ولی همچین کسیو ندارم
نمیدونم چیکار کنم میشه راهنمایی کنید؟
باتشکر.