سلام.خانمی۱۹س هستم دانشجو.
بنا بر اتفاقاتی ک طی خواستگاری ها در زندگی من رخ داد و باعث شد ک واقعا در این خواستگاری ها معذب باشم،زندگی معمول من دچار اختلال شده،و نسبت ب همه پسرها بی اعتمادم،و نمیتونم ب هیچ پسری اعتماد کنم…حس میکنم همه پسرها مثل همن،دروغگون و فقط ب فکر اهداف و منافع خودشونن حس میکنم یه موجودات خشک و بی احساس هستن ک دخترا رو درک نمیکنن،واقعا از پسرا میترسم و تحمل اینو ندارم ک از طرف پسری مورد علاقه قرار بگیرم…زود جوش میارم و برخوردم غیرقابل کنترل میشه….
مثلا دوهفته پیش پسری از طریق فضای مجازی به من ابراز علاقه کرد،،راست و دروغش رو نمیدونم اما حرفاش یجور منو وادار میکرد ک باور کنم،از طرفی راجع به چتی ک با دختر دیگه ای داشت پست گذاشته بود،و در نقطه مقابل نسبت ب دختری ک بهش ابراز علاقه کرده بود برخورد تندی داشت…
اما تجربه تلخی ک از گذشته داشتم البته بگم من علاقه ای بهش نداشتم…
باعث شد ک با این آقا پسر دعوام بشه و حتی بعد از کار خودم وحرفایی ک بهش زدم تعجب کردم!
حالا همش حرفاش تو ذهنم مرور میشه حرفای خودم.اینکه راست میگفت یا دروغ!
من واقعا از پسرا میترسم از ازدواج باهاشون واقعا واهمه دارم،از اینکه نبادا کسی ارزش من رو به خاطر جنسیتم ندونه و یجوری زندگیم تو شستن و پختن و بچه داری خلاصه شه،و از این بیشتر از همه میترسم ک آیا طرغ مقابلم کسی هست ک بشه تا آخر عمر بهش اعتماد کرد یا نه؟
۱.نظر شما راجع ب اون پسر ک تو فصای مجازی ابراز علاقه کرده چیه،جون پدر و مادرش قسم میخورد ک تا تهش باهامه،و خیلی هم رو قسم حساسه….اما من میترسم نه تنها پسرای مجازی ک از واقعیشم میترسم و فاصله میگیرم….
۲.ترس از جنس مخالف و بی اعتمادی ک ایجاد شده چطور بابد درمان شه و اینکه از ازدواج هم میترسم…چه کنم واقعا؟؟؟