سلام خوبین من ۱۹ سالمه راستش دچار یه سردرگمی بزرگی شدم و استرس آینده رو دارم ننیتونم برم مشاور لطفا یه راهکار یا یه راهنمایی بدین که منو از این سردرگمی دربیاره خواهش میکنم راه حل سازنده بدین😢😭 تازگیا برا اولین بار یه قراری با پسریکه یک سالونیم باهاش از راه دور تو مجازی در ارتباط بودم رفتم توی مجازی ما باهم خیلیییی راحت بودیم صمیمی هم بودیم خیلیییی همو دوس داریم وقتی همدیگه رو دیدیم اون کم کم شروع کرد به دست زدن بهم مثلا اولش وقتی شد که از خیابون داشتیم رد میشدیم دستشو گرفت پشتم که مراقب باشه بعدشم که رفتیم پارک بوسیدمنو دست همو میگرفتیم باهم راحت بودیم اخه یه جا مشاور بهم گفته بود اگه اولین بار خواست بزارید انجام بده اگه بعدا ناراحت شدین یا حس بدی داشتین بهش بگین اگه به حرفتون احترام نذاشت بدونین اون پسر خوبی نیست اصلا هم قصدش ازدواج نیست راستش من نمیخوام ته رابطمون هیچی به هیجی بشه دوس دارم هدف داشته باشیم بیشتر به هدفمون که درسمونه فکر کنیم چون هردومون کنکور داریم اگه کنکور قبول نشیم خیلی خیلی بد میشه و اصلا هدف مشترکمون نابود میشه من درباره این موضوعات قبلا خیلی باهاش حرف زدم البته خودش همیشه سر بحثو باز کرده که دست بزنیم نزنیم ببوسیم نبوسیم الان هم که برگشته ازم همش عدرخواهی میکنه و میگه زیاده روی کردم من هیجان زده بودم اذیتت کردم عذاب وجدان دارم حس میکنم ازت سواستفاده کردم و من نمیدونم بهش چی بگم یکی هم اینکه اون خیلییییی زود رنجه واینکه ۲۵سالشه پزشکی دوس داره اما اول پرستاری قبول شده که خوشش نمیاد و میخواد برا پزشکی بخونه احساس نا امیدی و شکست و عذاب وجدان داره همیشه.
سر قرار چند بار گوشی زنگ خورد چند بارشو زد رو اسپیکر منم شنیدم یه بار داداشش زنگ زد دوباره که کلا بلند شد و رفت اونور تر البته صداشونو میشنیدم ولی انتظار نداشتم که منوتنها بزاره بره حرف بزنه به نظرتون این حرفاییکه زدم نشون دهنهده مشکلات بزرگ در ایندست یا خیلی حساسم که استرس دارم چیکار کنم که تمرکزمون روی درسمون باشه وابسته هستیم اما درس میتونه مارو به هم در آینده خیلی نزدبک تر از الان بکنه بعصی وقتا که درباره اینجور چیرا نظرمو میگم اون احساس میکنه من عاشق نیستمو همش عاقلانه فکر میکنم مگه عاقلانه عاشق بودن بده؟؟ببخشید که طولانی شد