كنترل احساس يا منطق در زندگي مشترك
با سولام
سوالي كه بسيار ذهنمو مشغول كرده اينه كه اشتراك گذاشتن ١٠٠درصدي احساسات و توان آدم در زندگي مشترك درسته؟ منظورم اينه آدم هركاري از دستش برمياد براي رضايت طرف مقابلش انجام بده و همه انرژيش رو بذاره
در واقع من رضايت نسبتاً خوبي از زندگي مشتركمون دارم، مشكلات جزيي هم داريم كه خيلي كوچيكن، ولي عميقاً همسرم رو دوست دارم و بعضي وقتا حاضرم به خاطر خوشايندش هركاري بكنم، البته انتظار كارهاي غيرمتعارف ازمن نداره و هيچ محدوديتي هم ايجاد نكرده، اما گاهي خودم گمان ميكنم نكنه زياده روي ميكنم در جلب رضايت ايشون.
ميخوام بدونم باتوجه به تخصص يا تجربه شما در رابطه زناشويي ١٠٠٪ احساسي عمل كردن درسته؟ يا اينكه بايد تعادلي بين احساس و منطق برقرار كرد؟
مثلاً ما يه بحث كوچيكي در مهموني گرفتن تو خونه مون داشتيم، من مخالف بودم و همسرم به توصيه خانوادش مشتاق، وقتي اولين مخالفت من رو ديد سريعاً تغيير نظر داد ولي متوجه ناراحتيش شدم و براي رفع ناراحتيش خودم مطرح كردم كه خودم مهمونارو دعوت ميكنم اونم فوراً قبول كرد و من علي رقم ميل باطنيم و كدورتي كوچيكي كه از خانواده ي همسرم داشتم باهاشون تماس گرفتم و خودم دعوتشون كردم، اين كار رو فقط و فقط براي جلب رضايت و خوشحالي همسرم انجام دادم نه منطق و نظر خودم، منظورم اين قبيل اتفاقاست، آيا انجامش منطقيه؟ يا اينكه بايد يه حدود و مرزهايي رو در زندگي مشترك قائل شد؟
باتشكر از پشتيباني و پاسخ گويي شما، پرسش ها و پاسخ هارو گاهي ميخونم و متوجه پيگيري و همراهي شماهستم، خداقوت
سلام به شما دوست عزیز
این مسیر که شما بیان می کنید مسیر درستی می باشد چون بین همه زوجین اختلاف وجود دارد اما اگر هردوی آنها بتوانند شرایط یکدیگر را درک کنند و به نیازهای هم توجه داشته باشند و در مورد مشکلات و مسائل پیش آمده باهم صحبت کنند می توانند در این مسیر نتیجه گیری بهتری داشته باشند .
شما و همسرتان هردو به احساسات هم در این مهمانی توجه کرده اید و ایشان بخاطر دلایل شما و شما بخاطر علایق همسرتان مقداری سختی را تحمل کرده اید و این مسیر تا زمانی که برای هریک از شما آسیبی به همراه می تواند ادامه یابد و زمانی که فکر کردید نمی توانید به خواسه فرد مقابلتان نیز پاسخ مثبت بدهدی در کنار درک و احترام به دیدگاهای همسرتان می توانید دلایل و دیدگاه خودتان را بیان کنید .
در مورد ناراحتی از خانواده همسرتان نیز دقت داشته باشید این اختلافات با ازدواج دو فرد زا خانواده و فرهنگ های مختلف عموما وجود دارد اما نیاز است که شما و همسرتان بدانید که خانواده هرکدام از شماها برای خودتان با ارزش می باشد حتی اگر رفتارهای مناسبی نداشته باشند و در کنار این موراد دقت کنید که هیچ یک از شما دو نفر مسئول رفتارها خانواده خود نیستید پس بهتر است از سرزنش کردن یکدیگر در این مورد نیز خوداری کنید و سعی کنید که در احترام حتی در زمان ناراحتی برخورد کنید و زندگی مسترکتان را جدا از زندگی خانوادگی بدانید و با تمرکز بر این مشکلات زندگی مشترکتان را تحت تاثیر قرار ندهید .
با سلام خدمت شما
دوست عزیز احساس نگرانی شما در این زمینه قابل درک است.
بهتر است در ابتدا به برخی از اصولی که در این زمینه وجود دارند اشاره ای بکنیم تا شاید شما بتوانید خودتان با ارزیابی که خودتان انجام می دهید در این راستا تا حدی پاسخ مد نظرتان را دریافت کنید.
اساسا ازدواج به عنوان یک مکانی هست که افراد به آن ورود می کنند تا بتوانند با مشارکت و همراهی و همکاری یکدیگر، نیازها و خواسته های خودشان را بهتر و زیبا تر برآورده کنند.
در این مکان اصل بر همکاری و مشارکت دو سویه و دو طرفه است.
به طوری که هیچ کسی فکر نکند وظیفه دارد نیازها و خواسته های فرد دیگر را برآورده کند و یا در خدمت نیازهای او باشد و یا این که حال اور را خوب کند.
در این زمینه هر کسی مسئول نیازها و خواسته های خودش است و در همان مسیر هم رفتار و عمل خواهد کرد اما نباید مانع تحقق نیازها و خواسته های طرف مقابل بشود.
از سوی دیگر رابطه یک مسئله دو سویه و دو طرف است و هر کسی در برابر حقوق که دارد حتما مسئولیت هایی را هم خواهد داشت.
هر یک از همسران باید خودشان را نسبت به حفظ کیفیت رابطه و یا بهبود آن مسئول و متعهد بدانند و پا به پای هم تلاش کنند هر دو لازم است دغدغه مند باشند.
اگرچه اختلافات بین فردی و چالش ها و مشکلات در زندگی مشترک و تعارضات حتما وجود خواهند داشت و جزء جدایی ناپذیری از ازدواج خواهند بود اما مهم است که هر دو طرف بتوانند آن را به بهترین شکل حل و یا مدیریت کنند.
تنها شیوه موثر هم در این راستا مذاکره و گفتگو کردن با نیت و هدف رسیدن به یک توافق دو سویه است.
یعنی هر یک از طرفین باید بتواند آزادانه و به دور از ترس قضاوت شدن و یا مورد سرزنش قرار گرفتن و یا تحقیر شدن، درباره نظرات و ادراک و افکار خودش و احساساتش صحبت کند و کاملا شفاف خواسته ها و انتظاراتش را از طرف مقابل عنوان کند.
تا در نهایت یک ادراک مشترکی حاصل شود و در فضای حمایت گرانه و همدلانه و با در نظر داشتن نظرات و احساسات و خواسته های هر دو طرف، گزینه ای در نهایت از طریق گفتگو و مشورت انتخاب شود که تا حدودی مورد رضایت هر دو طرف باشد و نه صدر در صد خواسته هر یک از طرفین.
و در این زمینه است که همکاری و انعطاف پذیری و برخی از ویژگی های مثبت دیگر معنای بیشتری پیدا می کنند.
اگر بنا باشد فقط یک طرف خودش را در برابر این مسائل مسئول بداند و یا وظیفه خودش بداند که حتما ناراحتی ها را حل کند و یا در این مسیر مدام بخواهد از نیازها و خواسته های خودش صرف نظر کند و از مواضع خودش به نفع دیگری بگذرد و نیازها و خواسته ها و یا احساسات فرد مقابل را در اولویت قرار بدهد ، به احتمال زیاد در بلند مدت دچار مشکل خواهند د.
اگرچه به این که چه مدت است که از ازدواجتان می گذرد اشاره ای نکرده اید ولی اگر مواردی که به آن اشاره کردید در نهایت به این معنا باشد که یک نفر بیشتر سرویس دهنده باشد و فرد دیگر سرویس گیرنده، چنین رابطه ای در نهایت به مشکل بر می خورد و چون عادلانه و منصفانه نیست فردی که بیشتر نقش سرویس دهنده را داشته بعد از مدتی احساس میکند قربانی شده و یا به میزان لازم کافی مورد توجه قرار نگرفته است.
چرا که یکی دیگر از ویژگی های رابطه سالم و با کیفیت این است که افراد احساس ارزشمندی و توجه درون رابطه دریافت کند و کسی احساس نکند مورد کم لطفی و کم توجهی قرار گرفته و نیازها و خواسته ها و احساسات هیچ یک در اولویت قرار نداشته باشد بلکه هر دو طرف به یک میزان در معرض توجه و اهمیت باشند.
حالا معمولا در چنین رابطه هایی یا رفتارهای کنترل گرانه ای اتفاق می افتند که در عین این که مخرب رابطه هستند با این هدف انجام می شوند که فرد مقابل را مجبور به انجام رفتار دلخواه خودمان بکنیم مانند سرزنش کردن، احساس گناه دادن، قهر کردن، قضاوت کردن، محکوم کردن و یا برچسب زدن.
گاهی هم خود افراد به دلایل مختلفی مانند ویژگی های شخصیتی خاص و سبک های رفتاری ویژه و یا آسیب هایی که در گذشته داشه اند، در نقش سرویس دهنده و یا سرویس گیرنده ظاهر می شوند که در چنین فضایی به دلیل عدم فراهم بودن بستر مناسب، رابطه ها به سمت سالمی پیش نخواهند رفت و معمولا حال درونی خود افراد و رضایت یا عدم رضایت درونی که از کیفیت رابطه دارند گاهی می تواند بهترین عامل سنجش کیفیت و یا معیار خوبی با تشخیص وجود مشکلاتی درون رابطه باشد.
در این راستا اگر نیازمند دریافت اطلاعات دقیق تر و یا بررسی بیشتر و مداخلات لازم هستید بهتر است مشاوره فردی در این زمینه دریافت کنید.
بايد بگم كه هميشه اينطور نيست كه من كوتاه بيام و طبق نظر همسرم رفتار كنم، ايشون هم خيلي وقتا به خاطر من گذشت ميكنن و تا الان مورد مهمي پيش نيومده كه من خواسته اي داشته باشم و ايشون مخالفت كنن، من تا الان احساس نكردم كه نقش سرويس دهنده رو ايفا ميكنم چون همسرم متوجه حقوق و خواسته هاي من هست، غير از مورد ابراز احساس كه براشون هميشه سخته و كمتر از من انجام ميدن واقعاً موردي نداريم(در اين مورد هم چندبار منطقي صحبت كرديم و ايشون پذيرفتن كه بايد به نياز من در باب شنيدن ابراز احساسشون پاسخ بدن ولي در واقع تغيير خاصي در رفتارشون حاصل نشده)
درضمن ما نزديك ٣ سال هست ازدواج كرديم و قبلش كمتر از يك سال آشنايي با اطلاع خانواده هامون داشتيم و به هم معرفي شديم