3
مادر زن و داماد
سلام من دو ساله ازدواج کردم و همواره شاهد اختلاف مادرم با همسرم هستم ، به حدی خسته شدم که یه وقتایی فکر میکنم شاید مادرم با طلاق من حالش خوب شه و دست از رفتار بچگانه اش برداره، واقعا بین دو آدم مهم زندگیم گیر کردم ث نمیدونم باید چیکار کنم
با سلام خدمت شما دوست عزیز
در این مورد نیاز است بدانید که شما فرد دیگری در زندگی همسرتان می باشید و نقش شما با مادرتان برای همسرتان متفاوت می باشد و سعی کنید از وارد شدن در درگیی های انها خوداری کنید.
۱٫ هریک از شما چند سال دارید؟
۲٫ اختلاف این دو نفر بر سر چه مسائلی می باشد؟
۳٫ هریک از آنها توقع خاصی از شما در این بحث ها دارند؟
۴٫ واکنش شما در مقابل آنها چگونه می باشد؟
۵٫ این بحث ها تاثیری بر زندگی مشترک شما با یکدیگر داشته است؟
سلام ۱- من و همسرم ۳۱ و مادرم ۶۷ سال
۲-انقدر مسائل پیش پا افتاده است که همین بیشتر منو بهم میریزه، مثلا کافیه همسرم به مادرم بگه تپل یا مثلا اون کار ناراحتم کرده یا خیلی چیزهای ساده دیگه البته باید بگم که مادرم وقتی همین چیزها رو به همسرم میگه اگه به همسرم بر بخوره مامانم حسابی شاکی میشه در واقع همه چیز یک طرفه باید باشه
۳-بله مادرم معتقده که به سختی منو بزرگ کرده و الان یه مرد حق ندارخ دخالت کنه تو کارم و بین ما فاصله ایجاد کنه، مظرش اینه که مرد ارزش نداره و مادره که دیگه پیدا نمیشه، معتقده که من زیادی به شوهرم اهمیت میدم ، در عین حال همسرم معتقده که من نباید واسه چیزای بی اهمیت خودمو ناراحت کنم و اما بازم پیش میاد که ثقتی خیلی ناراحته به من میگه که چیزی به خانوادم نمیگمو اون تنهاست
۴- من احساس میکنم بین دونفر مهم زندگیم گیر کردم ، خیلی زیاد به همسرم حقمیدم چون ادم منطقی هستم اما از نظر احساسی دلم واسه مامانم میسوزه و حس میکنم با بحثای مسخره فقط منم که دارماز بین میرم چون رفت ث آمدمو به حداقل میرسونم واسه پیشگیری از تنش ها
۵_ هفته گذشته سالگرد ازدثاجمون بود و ما برای اولین بار دعوای شدیدی کردیم که تو دو سال گذشته اصلا سابقه نداشت ، ما تا به حال بهم بی احترامی نکرده بودیم و اصلا حرف بد مزده بودیم و حتی داد نزده بودیم اما اون روز به خاطر بحث مسخره این دو نفر یه دعوای وحشتناک کردیم و بعد از اون من تصمیم گرفتم خیلی کم با مادرم برخورد کنم چون خیلی زیاد واسه زندگیم احساس خطر کردم
اما از دلتنگی احساس خفگی دارم ، نمیدونم چرا اخلاق مادرم با اومدن همسرم به زندگیم اینقدر عوض شد
با سلام مجد به شما دوست عزیز
دقت کنید که شما فرزند ایشان بوده اید وایشان به شما وابستگی زیادی داشته اند این میزان وابستگی باعث شده که ایشان واکنش بیشتری به خارج شدن شما از رابطه دو نفره شوند و پذیرش این موضوع برایشان سخت می باشد.
بهتر است سعی کنید شرایط زندگی مشترکتان را بیشتر درک کنید و در اینگونه مسائل وارد نشوید و روابط انها را به خودشان واگذار کنید و سعی کنید خودتان بر زندگی مشترکتان مدیریت داشته باشید و روابط را با یکدیگر جدا بدانید و سعی کنید احترام مادرتان را حفظ کنید اما رابطه ما ماردتان را به رابطه با همسرتان مرتبط نکنید چون این دو هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند و تمرکز زیاد شما بر رفتارهای مادرتان می تواند باعث ایجاد اختلاف مشکلات در زندگی مشتررکتان شود.