در ضمن بگم که تنها مشکلشون اینه که میگن من برم شهرستان زندگی کنم ولی میون حرفای مادر اقا پسر با مادرم انگار دوس دارن ازدواجشون فامیلی باشه! به مادرم میگفتن که ما همه ازدواجامون فامیلیه دوس داریم باهم باشیم و باهم خوشیم! یا اینکه گفتن دیگه سپردیم به خود پسرمون اینو ما نمیدونیم! همش حس میکنم چون منو نمیشناسن فکر میکنن که دارم پسرشونو گول میزنم!!! پسرشونم کلا نمیتونه درست صحبت کنه که بتونه منو به اونا بشناسونه. پدر مادر منم به شرط اینکه اقا پسر اینجا زندگی کنند راضی بودن ولی وقتی دیدن که اینا اینجوری کردن ناراحت شدن و گفتن نباید وقتی ناراضی بودن میومدن! همش میگن پسره جربزه نداره!!! پسره تو محیط کار خیلی باعرضه است ولی پیش خانوادشون کلا هیچی نمیتونه بگه!