سوالتو بپرس
X

مخالفت خانواده پسر

با سلام
دختری 24 ساله و مذهبی هستم حدودا 2 سال پیش بطور اتفاقی در دانشگاه در یکی از مراسمات مذهبی با آقا پسری که مداح هم بودن و ایشون هم مذهبی هستن آشنا شدم ایشون خیلی محتاطانه اومدن جلو و پیشنهادشون از همون ابتدا برای ازدواج بود و من متوجه شدن تقریبا از اوایل ورود من به دانشگاه ایشون من رو زیر نظر داشتن بعد از صحبتای اولیه که باهم داشتیم متوجه شدیم بنده دوسال از ایشون بزرگتر هستم من در زندگی خانوادگیم یکسری مشکلات داشتم که صادقانه از همون ابتدا مطرح کردم اونهم اینکه پدر و مادر من سالیان پیش از هم جدا شدن و من و دو خواهر دیگم با مادرم زندگی میکردیم دو خواهر بزرگترم ازدواج کردن مادر بنده ازدواج مجدد کردن و همسر دوم پسرخالشون شدن اینهم ناگفته نماند بعد از جدایی پدر مادرم ما از تهران به شهرستان رفتیم و محل زندگیمون رو تغییر دادیم و من بعد از کنکور تهران قبول شدم و پیش مادر بزرگم ساکن هستم تا درسم تموم بشه
مشکل دیگه ای هم که هست و البته از نظر من و خانوادم کاملا عادیه اینه که تو خانواده من فقط بنده چادری و مذهبی هستم و خیلی انگشت شمار زن چادری داریم و حتی مادرم و دوتا خواهرام چادری نیستن و حتی مذهبی هم نیستن در عین حال ظاهر و پوشش و اعتقادات معقولانه ای دارن و بی بند و بار هم نیستن من هم قبلا مانتوی بودم ولی بخاطر کشش و علایق شخصی به مذهبی بودن چادری شدم و روز به روز مذهبی تر شدم خانوام به این انتخابم کاملا احترام گذاشتن و حتی تشویقمم میکنن
در حالیکه تو خانواده این آقا یک خانم مانتویی هم نیست و همگی شدیدا مذهبی هستن ایشون از همون دوسال پیش با خانوادشون صحبت کردن پدرشون بدون اینکه چیزی در مورد من بدونن از همون اول صرف اینکه من غریبه هستم مخالفت کردن ولی بازهم پسرشون بدون جنجال و خیلی منطقی با پدرشون صحبت کردن بعد از اینکه شرایط منو گفتن پدرشون اینبار بخاطر شرایطم مخالفت کردن بازهم آقا پسر دست نکشیدن از تلاش البته در محیطی دوستانه و صمیمی تا پدرشون راضی شدن بیان منزل ما بدون پسرشون اومدن همراه همسر و دخترشون خیلی سرد و بی میل یکسری حرفا زدن و رفتن بعد دو سه روز مادرشون زنگ زد به مادر من گفتن پدرش راضی نشده و تموم شد قضیه… خیلی هر دو ضربه روحی بدی خوردیم ولی آقا پسر به من روحیه دادن که بازم تلاش میکنن ولی واقعا راه حلی به ذهن هیچکدوممون نمیرسه برای اینکه ایشون دوباره چطور سر بحث رو باز کنن با پدرشون و چطور راضیشون کنن؟؟؟ در ضمن خانواده دو طرف از رابطه ما خبر ندارن و در طی این مدت هم سعی کردیم همه چیز رو براشون سنتی جلوه بدیم هرچند خانواده من اگر بفهمن رابطه داریم مشکلی ندارن و دلیل پنهون کاری اعتقادات افراطی خانواده ایشون هست
لطفا راهنمایی کنید که آیا ادامه این رابطه با توجه به اختلافات و مشکلاتی که وجود داره به صلاحه؟ (من و ایشون قبلا پیش مشاور رفتیم تست هم دادیم مشکلی از نظر کنار اومدن باهم یا اخلاقی و رفتاری نداشتیم با وجود اختلاف سنمون کاملا بهم احترام میذاریم و تا بحال پیش نیومده من ایشون رو کوچیکتر از خودم بدونم همیشه مثل یک دوست همسن و صمیمی بودیم برای هم و کاملا درک عمیقی از هم داریم)
و سوال بعد اینکه چطور باید پدر ایشون رو متقاعد کرد که با وجود اختلاف سن و مذهبی خانواده ها و با وجود مشکل طلاق و ازدواج مجدد مادر من هم میشه ازدواج کرد و خوشبخت بود؟ چطور میشه به ایشون فهوند این مشکلات همه آدمارو قرار نیست بد و خراب کنه؟ فهموند که حتی خنواده هایی مثل خانواده من هم خوشبختن ؟ و اینکه اعتقاد پدر مادر من برای خودشونه و اعتقاد من برای خودم و هرکس استقلال باید داشته باشه تو انتخاب دین و مذهب و اعتقادش و هرکس مسیول رفتار خودشه؟ و خیلی مسایل دیگه
مسیله ما یکم پیچیده اس بخاطر شرایط من که خب من تو هیچکدوم مقصر نیستم و یه آدم مستقل هستم ولی دارم چوب مشکلات گذشته خانوادم رو از پدر ایشون با مخالفت سختشون میخورم
ممنون میشم راهنمایی کنید

sh.habibi:

نمایش نظرها (1)

  • نکته قابل توجه در ازدواج جوانان اینجاست که هر مخالفتی با ما به معنای بد بودن مخالف یا سوء نیت او نیست. دقیقا همان طور که هر موافقتی با فرد انتخابی ما به معنای درست بودن نیت شخص موافق و حسن نیت او نیست.

    به خاطر این که معمولا عمده مشکل سر راه انتخاب مورد مناسب برای ازدواج، عدم آشنایی با ملاک ها و لااقل نداشتن اولویت بندی و بارم بندی در آن ملاک هاست، لازم است این قضیه یادآوری شود که اولین قدم در دفاع ما از فرد مورد نظر، این است که انتخاب ما قابلیت دفاع عقلانی داشته باشد. و این دفاع حمل بر درستی ملاک ها و بارم بندی ملاک ها و اولویت بندی آن هاست.
    اگر از نظر عقلانی ما توانسته باشیم بدون هندی بازی و عاشق شدن قبل از تطبیق ملاک ها فرد مورد نظر را انتخاب کنیم و هم شانی مذهبی، اقتصادی، فرهنگی، سنتی، تحصیلات، قیافه و ... رعایت شده باشد می توان گفت فرد مورد نظر گزینه مناسبی برای ازدواج می باشد.
    در چنین صورتی می توان از انتخاب خود دفاع کرد.

    اما معمولا مخالفت والدین با فرد انتخابی فرزند به دلیل عدم تطابق ملاک ها و هم شانی فرد با فرزند یا خانواده است. و معمولا زمانی که فرزند قبل از تعیین ملاک ها عاشق شده باشد چنین مشکلی خواهند داشت. البته درصد بسیار کمی از والدین هم از روی تعصب و بدون دلیل با انتخاب فرزند خود مخالفت می کنند اما مطمئنا در درصد بسیار پایینی قرار دارند.

    شما نیم نگاهی به ملاک های خودتان بیندازید.
    آیا فرد مورد نظر را بر اساس ملاک های خود انتخاب کرده اید؟
    آیا اول انتخاب کرده و بعد عاشق شده اید یا اول عاشق شده اید و بعد ملاک ها را بر اساس فرد مورد نظر تعدیل کرده اید؟
    آیا صفت خاصی در محبوب نیست که به خاطر همان ویژگی خاص، شما حاضر شده اید با او ازدواج کنید و سایر داشته ها و نداشته ها را غافل نشده اید؟
    اگر مطمئن شدید انتخاب شما کاملا معقول و منطقی و بر اساس ملاک بوده طبعا مخالفت والدين، غیر منطقی خواهد بود.

    در گام اول شما باید در جو صمیمی و فرصت مناسب با والدين خود صحبت کنید. ملاک هایتان را برای او بازگو کنید. چرا و بر چه اساسی او را انتخاب کرده اید و محاسن او و ایده آل های شخصی تان که ممکن است با والدینتان داشته باشد با او صحبت کنید. البته اگر شخص امینی که هم والدينتان او را قبول کنند و هم با شما صمیمی باشد، قبلا با شما هماهنگ شده و در جلسه حاضر باشد تاثير مثبتی در جلسه شما خواهد داشت. البته ممکن است پدر يا مادر شما هم دلایلی داشته باشند که از نظر شما بدون دلیل باشد اما از نظر ناظر بی طرف و امین شما حرف درستی باشد و شما باید ملاک های خود را تعدیل کنید.

    بعد از شنیدن دلایل شما، اگر باز هم پدر يا مادرتان، با شما مخالفت کنند معمولا مخالفت ایشان بعد از این مرحله بدون منطق و دلیل خواهد بود.
    مطمئنا هیچ پدر و مادري مانع خوشبختی فرزندش نمی شود. حتی اگر با ازدواج او صد در صد مخالف باشد. والدين زیادی دیده ايم که با وجود مخالفت صد در صد با فرزندی که تا آخرین فرصت فکر می کرد انتخاب درستی داشته و حتی پدر او را تهدید به عدم حمایت و محرومیت از ارث کرده بوده اما بعداز ازدواج باز هم نظر حمایت خود را از فرزندش دریغ نکرده است.

    همه ما چه قبل و چه بعد از ازدواج به نظر لطف والدینمان نیازداریم. حتی اگر والدين هیچ کمکی هم به شما نکنند سعی کنید خودو خانمتان رضایت آنان را به دست آورید. هم رضایت والدین شما و هم دختر خانم. اصلا به این گزینه فکر نکنید که بخواهید رابطه خود را با والدین تان قطع کنید. این مساله هم اکثرا اوقات امکان وقوعی ندارد و ماه های بعدی ازدواج و سردی عطش تصمیم عجولانه باز هم محبت والدین در وجود انسان روشن می شود. و هم این که والدین انسان به مانند ریشه او هستند و قطع رابطه با والدین انسان را تبدیل به موجودی بی ریشه می کند که مشکلات فراوانی فراروی خود و خانواده خود خواهد داشت. ضمن این که خداوند در قرآن شدیدا از قطع رابطه با والدین نهی می کند.

    شما به جای این که از برخورد والدینتان با عروس خانم نگران باشید. بعد از اطمینان از انتخابتان بر اساس ملاک ها و اولویت های ذکر شده، از همسر آینده تان بخواهید با هم دنبال راه هایی باشید که نظر لطف والدین دو طرف همیشه بر زندگی مشترک شما سایه بیندازد.
    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-88472864