مشاجره
مشاجره
سلام من درنا هستم و ۲۳ سال سن دارم
الان نزدیک به ۵ ماه هست که ازدواج کردم. من ساکن ایران نیستم اما شوهرم ایران زندگی میکنه و الان ۵ سال هست که همو میشناسیم. لازم به ذکر هست که قبلا اینجا زندگی میکرد و تو این ۳ سال که ایران زندگی میکنه هر ۶ ماه همو دیدیم.
از وقتی ازدواج کردیم وضعیت خیلی بد شده و بیشتر من هستم که مشاجره راه میندازم .
دعوا ها یا سر دخترایی که تو محل کار با ایشون کار میکنند هست که همش ترس اینو دارم که تو این مدت که من نیستم کسی بهش نزدیک شه . من اجازه کار کردن ندارم . خودش آزاده با هر دختری کار کنه .
یا سر این دعواست که وقتی برای من نمیذاره و همش بقیه رو الویت بندی میکنه مخصوصا دوستانش.
موضوع دیگه هم که سرش دعوا داریم اینه که از شوهر خواهر من و چند تا از دوست های من خوشش نمیاد و هرجا اون آقا یا این دخترا باشن من نباید باشم که این باعث کدورت خانوادگی شده و من خیلی تنها شدم و تهدید میکنه که اگه باهاشون ارتباط برقرار کنی میرم سراغشون و حالیشون میکنم . یا اینکه منو تهدید به خیانت میکنه.
از زمانی که ازدواج کردیم تعداد کسانی که از این موضوع ازدواج خبر دارن زیاد نیستن و پافشرای خیلی شدیدی داره که کسی متوجه نشه که ازدواج کردیم مخصوصا دوستان خودش .
من برای امتحان بهش گفتم که اسم منو بالای صفحه اینستاگرامش بزنه و اینم تبدیل به یه جنگ دیگه شد. که منم به این موضوع شک کردم که نکنه پای کسی دیگه در میون باشه .
و سر هر دعوا ایشون به خانواده من توهین میکنه با اینکه میدونه این خط قرمز منه و حاضرم بخاطر این موضوع هم شده ازش جدا شم .
ایشون به این معتقد هست که من بعد از ازدواج عوض شدم و میگه گاهی وقتا از ازدواجم پشیمونم . الان واقع من خیلی حساس هستم ؟ تمام این داستان ها موجب شده که من ی فرد اسبی باشم که هرروز دعوا دارم باهاش و دوری هم همه چی رو سخت تر کرده . و ایشون شاید کارش تا چند ماه دیگه درست شه که بیاد اما انگار نه انگار که دلش تنگ شده میگه من کمتر از ۶, ۷ ماه دیگه از ایران نمیام بیرون . با اینکه من همش دنبال برنامه ای هستم که زود تر ببینمش ولی اون کارش و پول رو مهم تر از همه چی میبینه
با سلام خدمت شما
دوست عزیز با توجه به مطالبی که عنوان کردید احساس ناراحتی و خشم شما کاملا قابل درک است.
خیلی از مواردی که مطرح کردید مانند اینکه دوست ندارد کسی از ازدواج شما باخبر شود، در رابطه با خواهر و دوستانتان و برای کار کردن شما محدودیت ایجاد کرده اند، تهدید به خیانت و اهانت به والدینتان همگی جزو نبایدها و عامل خطر و هشدار هستند که باید به آنها توجه کنید.
به اینکه آیا از ابتدا این موارد را داشتن یا به تازگی اینگونه شده اند اشاره نکردید ولی در جایی گفتید که بعد ازدواج بدتر شده اند.
زندگی به این صورت که در دو کشور جداگانه هستید بسیار سخت و پرچالش است و باید بتوانید آن را به گونه ای مدیریت کنید که احساس طرشدگی نکنید.
از طرفی رابه سالم رابطه ای است که بتوانید در آن احساس ارزشمندی دریافت کنید و احساس امنیت داشته باشید و اگر اینها در رابطه شما برقرار نیستند حتما باید برای آن اقدامی انجام دهید چرا که در بلند مدت سلامت روان شما را در معرض آسیب جدی قرار خواهد داد.
ظاهرا در این مسیر تلاشهایی هم انجام داده اید که موثر نبوده اند.
البته که رفتارهایی مانند قضاوت، سرزنش، برچسب زدن، تحقیر و توهین، قهر و بی توجهی و یا پرخاشگری رفتارهایی هستند که نه تنها مشکلات بین فردی را حل نمی کنند بلکه باعث از بین رفتن و تخریب رابطه هم خواهند شد.
تنها شیوه موثر گفتگو است تا از این طریق دو طرف بتوانند درباره ادراک و احساساتشان درباره موضوع و مسئله مورد نظر صحبت کنند و بعد با بررسی گزینه های موجود برای حل مساله، به توافق دوسویه ای دست یابند که به گون های رضایت هر دو طرف را دربر داشته باشد.
اگر این کار را انجام داده اید و باز هم به نتیجه نرسیدید و با توجه به برخی از ویژگی های رفتاری ایشان به شما توصیه می شود حتما برای دریافت زوج درمانی اقدام نمایید و در اولین فرصت اینگونه مسائل را پیگیری کنید.