مشاوره ازدواج
با سلام
من خانمی 33 ساله هستم که همسرم سال گذشته فوت شده است. ده سال قبل در دانشگاه با اقایی آشنا شدم که عاشقانه همدیگر را دوست داشتیم ولی به علت نداشتن کار توسط ایشان و دوری راه محل زندگی هر دو مون، نهایتا به هم نرسیدیم و من سال 88 با همسر مرحومم ازدواج کردم . این اقا ظاهرا تا سال 95 به خاطر عشق و علاقه مجرد موندن و سال 95 به گفته خودشون ازدواج اجباری داشتند و الان صاحب یک پسر شش ماهه هستند. و به گفته خودشون اصلا همسرشون را دوست ندارند و دارند تحملش می کنند. ایشون از نظر عاطفی به شدت به من وابسته اند ظاهرا و حتی مسیر زندگی شون خیلی بهم ریخته و به من گفته اند اگر من بازهم پاسخ رد بدهم دیگه ای انگیزه ای برای زندگی ندارند و مردن برای ایشون بهتره. ایشون گفتن اگه من پاسخ مثبت بدهم از همسرشون که اصلا دوستشون ندارند جدا می شوند.به نظر شما من چه باید بکنم؟
سلام به شما دوست عزیز
احساسات شما قابل احترام می باشد اما دقت کنید که در زمان فعلی ایشان متاهل و متعهد به زندگی مشترگ می باشند و رابطه شما دو نفر می تواند خیانت محسوب شود و حتی مشکلات زندگی آنها را نیز افزایش بدهد چون راهای احتمالی که این فرد برای بهبود زندگی ود می توانست پیدا کند از بین می رود و نیازهای عاطفی و جنسی و… ممکن است از سمت شما براورده شود و به این صورت گرایش به همسرشان کاهش می یابد .
ایشان اگر مایل به ادامه زندگی با همسرشان نیستند بهتر است خودشان بدون حضور شما در این مورد تصمیم گیری داشته باشند و بعد از اتمام پروسه جدایی در مورد ازدواج با شما بر مبنای شناخت هردویتان تصمیم گیری کنید اما اگر بخواهند بخاطر شما تصمیم به جدایی داشته باشند این موضوع می تواند آسیب زا باشد .
بهتر است در این مسیر یک دوره مشاوره حمایتی دریافت کنید تا بتوانیم در این زمینه به تصمیم گیری بهتری شما با بررسی جوانب بیشتری کمک کنیم.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
باسلام خدمت شما
دوست عزیز اساسا اینکه کسی در زندگی مشترک باشد و به خاطر اینکه به فرد دیگری علاقه مند می شود، جدا شود، از پایه بنیان درستی نخواهد داشت.
هر کسی مسئول رفتار خودش هست ایشان در سن کودکی ازدواج نکرده اند که قربانی باشند و بخواهند به زور ازدواج کرده باشند و این حرف و این حرکت بیشتر می تواند نشانه مسئولیت گریزی ایشان باشد تا دوست داشتن.
با توجه به اینکه چندسال از ازدواج ایشان بیشتر نمی گذرد، اگر ایشان در زندگی مشترکشان مشکلی دارند راه اول تلاش برای بهبود روابط ازدوجشان است و در صورت لزوم دریافت زوج درمانی و یا هر تلاش دیگری برای حفظ زندگی مشترکشان بخصوص اینکه ایشان پدر هم هستند و فرزندشان هم هنوز یکسالشان نشده است و ایشان در قبال نقش پدری هم مسئول هستند.
همچنین معمولا اینجور روابط از همان آغاز با چالش های زیادی به همراه خواهند بود و پیش آمده که با این وعده جلو می آیند و بعد که با مسائل و مشکلات روبرو شدند پا پس بکشند و یا موارد دیگر.
روابط موازی به طور کلی آسیب زا هستند و بر مبنای درستی شکل نگرفته اند.
در اینگونه روابط، فردی که در زندگی مشترکش دچار مشکل و اختلاف است وقتی رابطه عاطفی را خارج از آن فضا را تجربه می کند، معمولا در ابتدا به اشتباه فکر می کند رابطه ایده آلش را یافته غافل از اینکه چون فقط حول علاقه و ابراز عواطف و تایم لذتبخش و تفریح است اینگونه بنظر می رسد، و در این حالت با رابطه ازدواج مقایسه می شود که مقایسه کاملا اشتباهی می باشد.
به محض اینکه پای مسئولیت به میان آید و رابطه جدی تر شود قطعا انتظارات و توقعات و مشکلات و موانعی بر سرراه وجود خواهد داشت که باز هم نیاز به رسیدگی دارد.
بنابراین شما بهتر است درباره این موارد فکر کنید که:
آیا صرف نظر از اینکه ده سال قبل علاقه ای به ایشان داشته اید، آیا با چالشها و مشکلات و موانعی که بر سر راهتان وجود دارد آشنایی دارید؟
آیا ایشان را با توجه به سبک حل مسئله شان فرد پخته، قابل اتکا و مسئولت پذیری می دانید؟
آیا فکر می کنید این موارد در ارتباط با شما و در صورت ازدواجتان تکرار نخواهد شد؟
آیا وقتی یک رابطه به انتها می رسد، تمام اشتباهات بر گردن یک نفر است یا اینکه هر دو طرف سهم و نقشی دارند؟
چقدر احتمال دارد نقش ایشان، در آینده زندگی شما هم تکرار شود؟
اینکه ایشان تصویر یک قربانی را برای شما از خودشان ترسیم کرده اند و تنها راه نجات خودشان را در ازدواج با شما می بینند، تا چه اندازه منطقی و قابل پذیرش و تا چه حدی به پاک کردن صورت مسئله و فرار از تمام مشکلاتی هست که ایشان هم در به وجود آمدن آن سهیم بوده اند؟
آیا این طرز مطرح کردن خواسته، که اگر جواب منفی از شما بشنوند انگیزه ای برای زندگی ندارند، بیشتر شبیه سواستفاده عاطفی و کنترلگری هست و شما را تحت فشار قرار می دهد یا شما را در دادن پاسخ آزاد می گذارد و یک درخواست پخته و منطقی و بالغانه محسوب می شود؟
اگر تمام این رفتارها را در قالب الگوهای ثابت شخصیتی و رفتار در نظر بگیریم، چقددر احتمال دارد در آینده در زندگی مترک با شما هم وجود داشته باشند؟
آیا همین که ایشان ده سال پیش شما را دوست داشتند، برای حل تمام مشکلات و اختلافات و چالشها کافی می باشد و شما مشکلاتی از جنس ازدواج اکنون ایشان نخواهید داشت؟
به این پرسشها فکر کنید و به شما توصیه می شود برای اتخاذ تصمیم مناسب از یک فرد متخصص مشاوره حضوری و یا تلفنی داشته باشید تا راهنمایی دقیقتری دریافت کنید.