باسلام من خانم ٢٨سال سن دارم و الان تقربيا نزديك يكسال هست كه ازدواج كردم تحصيلات هم ليسانس هنر هست مشكل من الان چند وقت هست به نظر خودم جدي هست واحساس ميكنم اون چيزي كه فكر ميكردم زندگي مشتركم ميشه نشده همسر من چند وقت بي اهميت سرد واحساس ميكنم كه من و ديگه دوست نداره ايشون خيلي عصبي شده و اصلا با من زياد حرف نميزنه اگه هم حرف بزنه همش دعوامون ميشه مشكل از جايي شروع شد كه يك روز قبل از تولد ش همسر من يك كادو گرفته بود اونو توي كمد گذاشته بود من كادو رو ديدم و خيلي متعجب ازش پرسيدم كه اين كادو رو چه كسي بهت داده ولي يا جواب سر بالا داد و دروغ گفت من فهميدم كه دروغ ميگه و داره چيزي و از من پنهون ميكنه اون همش سرش توي گوشيش بود و من كنجكاو كه چه كسي كه باهاش چت ميكنه بهم نشون داد يعني هي نزديكش شدم و با بهنونه هاي مختلف نگاه كردم همكار خانم شركتشون بود تا اينكه رسيد به روز تولدش من به شركتشون رفت و كلا روي اون خانم همكارشون حس خوبي اصلا نداشتم جون شب قبلش هي پيغام بازي ميكردن با همسر من من براي تولد همسرم اون جا رفته بودم و بعد كه همه كادو هاشو باز كرد ديدم داره باز پيغام ميده به همين خانم و داره تشكر ميكنه بقيه همكاراشون پول گذاشته بودن و همه باهم كادو داده بودن ولي داشت جدا از اين خانم جلوي من توي اس ام اس تشكر ميكرد تا اينكه شب برگشتيم خونه و من باز همش درگير اين بودم چرا جدا تشكر كرد و چرا هاي ديگه كلا بهم ريخته بودم تا اينكه اينقدر اينور اونور كردم تا فهميدم اين خانم براي همشر من اون كادو رو خريده ومن واقعا ناراحت و عصبي بودم چون دروغ گفته بود وخلاصه من همش شك و ترديد داشتم گوشي همسرم زنگ ميخورد همش نناه ميكردم دعوا بحث هر روز سر اين خانم بود تا اينكه اخر سر همسرم قبول كرد كه اين خانم كادو جدا داده چون دوست داشته و همينجوري كادو داده و هيچ ارتباط خاصي به حز همكار نيست ولي من همش استرس و ناراحتي سر اين موضوع داشتم و نتونستم هضمش كنم و مشكلات ديكه كه اصلا براي همسر من انگار مهم نبوده وهمسر همش ميگفت واسه اينكه تو حساس نشي من نگفتم چه كسي كادو رو خريده در صورتي كه با اين پنهون كاريش بدتر حساسيت من بيشتر شد و هنوز هم در مورد خيلي مورد هاي ديگه باهم بحث ميكنيم انما منو قبول نداره حرفمو نميفهم حوصله نصيحت شنيدن من نداره خيلي مشكلات ديگه از نظر من واقعا نميدونم بايد چيكار كنم و كاملا هر روز خرابتر ميشه روابطمون و انگار دورتر رو دورتر ميشيم در صورتي كه من همش نديد ميگيرم و كوتاه ميام واقعا نياز به كمك و صحبت و راهنمايي يك نفر رو دارم كه از اين وضعيت بيام بيرون