سلام خسته نباشید، ببخشید من الان 8 ماهه با همکارم رابطه دوستی داریم اوایل رابطه فقط رابطمون دوستی معمولی بود و قصد ازدواج نداشتیم هر چی رفتیم جلوتر محبت و علاقه شدیدتر شد مخصوصا از طرف ایشون، تو رابطه ای که داشتیم سکس هو داشتیم ولی نه سکس کامل، عشق بازی داشتیم، از طرفی با هم تو یه زمینه های مثل اعتقادی و فرهنگی کمی متفاوت هستیم، خانواده من اصلا راضی به این ازدواج نیستن به خاطر اختلافاتی که داریم، از طرفی من حس میکردم خیلی دوستش دارم ولی الان که عاقلانه نگاه مکنم میبینم عقلم بر احساسم غلبه میکنه، در صورتی که من حتی خواستگار برام اومد تونستم حتی بهش فک کنم و احساس میکنم احساسمم خیلی شش دنگ نیست ولی از طرفی هم واقعا دوستش دارم راضی نیستم ضربه بخوره یا ناراحت بشه حتی، نمیدونم چی کار کنم. بهشم گفتم این موضاعات رو ولی خودش میگه ول کن نیست و تا اخر پام وایمیسه و میجنگه برام. ممنون میشم راهنماییم کنید. در ضمن اختلاف سنی 10 ساله داریم. من 28 سالمه و ایشون 38 سال.