سلام.روز بخیر.من دختر ۲۹ ساله‌ای هستم که حدود ۲ سال است که خواستگاری دارم که با وجود اینکه چند بار جواب منفی دادم اما هنوز ایشون اصرار بر ازدواج دارن. من و ایشون ۱۳ سال اختلاف سنی داریم، من کارشناسی ارشد و ایشون دیپلم دارن، از لحاظ عقاید مذهبی، اختلافاتی داریم و اینکه ایشون در گذشته کارهایی انجام دادن که جزو کارهایی بوده که من و خانوادم به شدت از این کارها اجتناب میکنیم مثلا ایشون قبل شرب خمر داشته که خودشون میگن ۸ سال کنار گذاشتم.از نظر اون آقا من کاملا و از تمام جوانب مورد تاییدشون هستم. اما از نظر من اگر بخوام تک تک موارد رو بگم از نظر ظاهری میتونم بپذیرمش، از لحاظ سنی ۵۰درصد تونستم قبولشون کنم، از لحاظ اختلاف سطح تحصیلاتی ایشون قول دادن که ادامه تحصیل بدن که در حال حاضر هم شروع به این کار کردن اما اینکه چقدر میتونن روی قولشون باشن رو نمیدونم، مسائلی مثل شرب خمر و قلیان رو گفتن ترک کردن و قول دادن که هرگز رجوع نمیکنن، از لحاظ دینی هم اختلافات زیادی داریم.از نظر کاری ایشون شغلشون آزاده و درآمدشون برای اداره زندگی کافیه. از لحاظ احساسی ایشون به شدت به من علاقمند هستند و به گفته خودشون حاضر به انجام هر کاری برای من هستند. این آقا دوست عموی من هستند و خانواده پدری من کاملا ایشون و خانواده ایشون رو میشناسن و تاییدشون میکنن. و بالعکس ایشون و خانوادهشون هم ما رو کاملا میشناسن و به شدت خواهان این وصلت هستند. عموی من هم ایشون رو تایید میکنند. من از لحاظ احساسی هیچ حسی نسبت به ایشون ندارم و دیدنش و ابراز علاقه‌هاش هیچ احساس خوشایندی در من ایجاد نمیکنه.در مورد تمام تفاوت‌هامون ایشون قول دادن که خلاف خواست من عمل نمیکنن، من نمیدونم که چقدر میتونم روی قول‌هاشون حساب باز کنم. من با توجه به بالا رفتن سنم و حرف و متلک‌های اطرافیان مبنی بر بالا رفتن سنت و احساس تنهایی خودم دوست دارم ازدواج کنم. ترسم از این هستش که چون خواهان ازدواج هستم و از تنهایی خسته شدم، بخوام این آقا رو با وجود تمام تفاوت‌هامون انتخاب کنم و به نتیجه خوبی نرسم.ممنون میشم راهنماییم کنید