سلام وقت بخیر . ببخشید من چند وقتی هست درگیر یک رابطه عاطفی یکطرفه شدم که هر چقدر تلاش میکنم نمیتونم مخاطب احساسیمو فراموشش کنم و واقعا این موضوع تمام فکر و ذهن منو تحت الشعاع قرار داده. من پارسال تنها از روی کنجکاوی عضو یکی از سایت های همسریابی شدم . اوایل هر روز و بعدا هفته ای یک بار فقط آنلاین میشدم و پیام هایی که بهم ارسال میشد رو میخوندم ولی با هیچ کسی در ارتباط نبودم چون من خودم آدمی هستم که خیلی دیر به کسی اعتماد میکنم به خاطر همین نمیخواستم وارد یک رابطه اشتباه بشم . حتی چند بارم تصمیم گرفتم از سایت انصراف بدم تا اینکه یک روز دیدم سایت یه آقایی که همشهری خودم هستند بهم پیام به همراه شماره تماس دادن و از من خواستن اگه مایل به آشنایی در جهت ازدواج هستم بهشون پیام بدم. منم دیدم اطلاعاتی که در مورد خودشون تو سایت دادن خیلی خیلی شبیه به ایده آل های منه . هر چند که مطمئن نبودم راسته یا دروغ . و تصمیم گرفتم به شماره همراه شون پیام بدم . که این قضیه بر میگرده به چند ماه پیش . ما کلا 4 روز با هم از طریق تلگرام در ارتباط بودیم و صحبت هایی در مورد خودمون و خانواده ها و برنامه هامون برای آینده و انتظاراتی که از همسر آینده داریم در موردش صحبت کردیم . البته عکس همدیگه هم دیدیم و 1 یا 2 بار هم خیلی کوتاه تلفنی صحبت کردیم. اون آقا واقعا توجه منو به خودش جلب کرده بود. منم با اینکه هنوز از صحت و سقم حرفای ایشون مطمئن نشده بودم ولی تمایل به آشنایی بیشتر داشتم . ایشون هم همین طور. دو بار قرار ملاقات گذاشتیم که با اینکه از قبل هماهنگ کرده بودیم ، هر بار ایشون پیام دادن که من برام مشکلی پیش اومده و نمیتونم بیام. و به یکدفعه ارتباطشون رو با من قطع کردن . من بهشون پیام دادم که اگه به هر دلیلی از ادامه آشنایی منصرف شدین به من بگین من حتی علتش هم نمیخوام بدونم فقط بدونم تکلیف من چیه ؟ ایشون به من ابراز علاقه کردن و گفتن دوست دارن حضوری همدیگه رو ملاقات کنیم اما فعلا درگیر مشکلاتی هستن که نمیتونن روی موضوع آشنایی ما تمرکز کنن. منم به ایشون زمان دادم تا مشکلاتشون حل بشه. نزدیک به 1 ماه از آشنایی ما میگذشت و هیچ خبری از ایشون نبود. من برای آخرین بار بهشون پیام دادم که خلاصه ش این بود که من بیشتر از این نمیتونم صبر کنم یا همدیگه رو ملاقات کنیم یا اینکه خداحافظ شما و البته گفتم من باورش خیلی برام سخته یعنی شما انقد مشغله کاری دارین که حتی یک ساعت یا کمتر وقت آزاد ندارین که همو ببینیم !و هیچ جوابی به من ندادن!! منم برام خیلی گرون تموم شد و گفتم حتما دروغ و کلکی در کار بوده بهتره فراموشش کنم . ولی واقعیت من مرتب ایشونو تو سایت چک میکردم و میدیدم هفته ای 1 یا 2 بار در سایت آنلاین میشن. فکرای مختلفی در موردش میکردم و آخرش به این نتیجه میرسیدم یا با دختر دیگه ای در ارتباطه یا به من در مورد خودش دروغ گفته یا دیده من اهل دوستی نیستم و فقط دنبال ازدواجم ، پشیمون شده و… . من نمیخوام بگم با چند روز چت کردن و یه عکس عاشقش شدم نه اصلا و ابدا. نه دختر کم سن و سالیم نه خام و بی تجربه. ولی چون گفته هاشون در مورد خودشون خیلی شبیه به تصورات من بود ، واقعا دوست داشتم بیشتر باهاشون آشنا بشم و از نزدیک ببینمشون و برام عجیب بود که یکدفعه چیشد که سرد شدن . تا اینکه حدود چند هفته پیش من که واقعا از برگشت اون آقا نا امید شده بودم فقط خواستم بهشون یه پیام بدم و بگم از من که گذشت ولی دیگه بعد من ، با هیچ دختری بازی نکنید . در کمال تعجب دیدم چند پیام در جوابم دادن که من اشتباه فکر میکنم . ایشون اصلا قصد بازی با احساسات من رو نداشته و تنها به خاطر اینکه درگیر مشکلات هستن و زندگیشون بهم ریخته نخواستن با من در ارتباط باشن . منم باور نکردم و ایشون چند روز پیاپی با من تماس می گرفتن یا پیام میدادن ومیخواستن اجازه بدم تا با هم صحبت کنیم . منم فقط یک بار در جوابشون گفتم چطور برای من وقت ندارین ولی مرتب تو سایت آنلاین میشین. و گفتن من تنها چند بار از روی بیکاری و بیحوصلگی رفتم سایت!!! و با هیچ کسی در ارتباط نیستن و تنها به خاطر مشکلاتی که درگیرن نخواستن با من بیشتر آشنا بشن. من جواب تماس های تلفنی شون رو ندادم و ایشون هم دیگه نه پیام دادن نه زنگ زدن ولی از موقعی که بهشون گفتم ، دیگه سایت هم آنلاین نشدن. حالا من واقعا نمیدونم چیکار کنم حرف ایشونو باور کنم یا اینکه همش دروغ و بهانه ست …
همیشه میترسیدم وارد یه رابطه اشتباه بشم که حالا این اتفاق برام افتاده و من نمیتونم فراموشش کنم بازم میگم حس دوست داشتن و عاشقی ندارم ولی تمام تصوراتی که من از همسر آیندم داشتم همه رو یه جا اون آقا داشت و همین موضوع خیلی برام جذابه به خاطر همین نمیتونم فراموشش کنم .
ممنون از وقتی که گذاشتین و خوندین.