سلام.من و اقایی به مدت تقریبا دوسال است که باهم درارتباطیم.هردو۲۲ ساله
و همکلاسیم.بهم علاقه مندیم و روزی که علت ورود من به رابطه رو پرسید و در جوابش گفتم ازدواج اونم جواب داد بسیار عالی.اما بعد از اون تا امروز چندین بار نظرش عوض میشه و گاهی میگه من ازدواج نمیکنم و میترسم ولی گاهی حتی راجع به روز خواستگاریمونم صحبت میکنه.علت ترسشم اینه که پدرومادرش تو روابط زناشویی هیچ وقت خوب نبودن و نیستن و کودکی سختیو گذرونده.میخواستم بدونم اینا بهونست یا نه.و اینکه من باید چیکار کنم.ایشون از مراجعه به روانشناس اجتناب میکنه.من واقعا دوس ندارم بلاتکلیف باشم