مشاوره
ببخشید من همسرم دو ماهه مدام داره بهم میگه که برم و طلاق بگیرم و خیلی اصرار رو این موضوع داره و دلیل مشخصی هم نداره فقط میگه خسته شدم ازت برو و نمیدونم چکار کنم.من یه بچه ۳ ساله دارم و خودم ۲۶ سالمه و همسرم ۳۰ ساله…حتی با خانواده ها هم حرف زدیم و هیچکدوم راضی نیستن که جدا بشیم به خاطر بچه ولی همسرم حتی بعد از هر سکس یادآوری میکنه که من تو رو نمیخوام و دوستت ندارم و فقط مجبورم به خاطر به گناه نیفتادن خودم رو ارضا کنم…و من واقعا نمیدونم چکار کنم حتی میگم بریم پیش مشاور میگه ن یا میگم حداقل بگو چرا مشکلت چیه میگه من از اخلاقت خوشم نمیاد میگم خوب بگو آدم رفتارشو تغییر بده میگه من دیگه نمیخوامت حتی اگه رفتارتم تغییر کنه.خواهش میکنم یه راهی جلوی پای من بذارید واقعا کم آوردم من حتی میرم جلوی در به استقبالش میخوام بوسش کنم منو پس میزنه یا میخوام باهاش حرف بزنم میگه حرف نزن من حوصله ندارم و واقعا نمیدونم دلیل این برخوردا و رفتارا چیه توروخدا راهنمایی کنید
با سلام خدمت شما دوست عزیز
احساس ناراحتی و ناکامی و نگرانی شما کاملا قابل درک است.
به نظر می رسد تحت استرس و فشار زیادی هستید.
البته به این مسئله اشاره ای نکرده اید که از دو ماه پیش تا به حال چه تغییری در زندگی تان رخ داده است و یا چه اتفاقی افتاده که ایشان چنینصحبتی را مطرح کرده اند و آیا قبل از آن زندگی و کیفیت رابطه شما خوب بودهاست یا خیر.
ممکن است دلایل زیادی برای این موضوع وجود داشته باشد مانند یا این که ایشان درگیر اختلال افسردگی شده باشند اگر به طور کلی خلق پایینی دارند و یا در ذهنشان چیزهایی می گذرد و تصمیماتی در این زمینه دارند که مطرح نمی کنند اما از آن جا که خودشان ظاهرا طبق گفته های شما هیچ تمایلی به مطرح کردن و یا بهبود اوضاع ندارند، تمام این برداشت ها در حد حدس و گمان باقی می مانند.
و تا خودشان نخواهند دلیل اصلی این رفتارها و این تصمیمشان را مطرح نکنند نمی تواند قصد اصلی ایشان را فهمید.
اما به نظر می رسد سوال اصلی این باشد که شما می خواهید در برابر این رفتارها چه کنید و تا به حال چگونه سعی کرده اید اوضاع را بهبود بخشید؟
چرا که رفتارهایی مانند قهر و بی توجهی و قضاوت و سرزنش و بر چسب زدن و تحقیر و توهین و پرخاشگری و یا حتی باج دادن راه به جایی نخواهند برد و اگر ایشان حاضر به همکاری و حتی گفتگو نیستند، به نظر می رسد شما باید تصمیم در این زمینه بگیرید.
این موضوع در این حدی که شما اطلاعات داده اید کمی عجیب به نظر می رسد و نیاز به بررسی و ارزیابی بیشتری دارد.
تنها راه همین است که با ایشان گفتگو کنید و از او بخواهید در این زمینه توضی بدهد و با بیان احساس و افکار خودتان در این زمینه خواسته و انتظارتان را بیان کنید.
اگر این مسیر را به همین شیوه رفته اید و پاسخی دریافت نکرده اید به شما پیشنهاد می شود که هر چه سریع تر به یک رواشناس مراجعه کنید و با بررسی سه و نقش خودتان در این میان سعی کنید مناسب ترین و بهترین تصمیم را در این زمینه بگیرید.
و البته اگر پرسش شما این است که چگونه ایشان را متقاعد به ادامه دادن زندگی کنید که بهتر است بدانید کسی را نمی توان مجبور به انجام کاری کرد که خودش نمی خواهد.
گذشته از این بهتر است از خودتان بپرسید که آیا رابطه خوب و با کیفیتی که در ازدواج قرار است وجود داشته باشد آیا با چنین شرایطی تحقق پیدا خواهد کرد؟
بهتر است بدانید که ازدواج نا موفق و بدون کیفیت لازم که در آن افراد با یکدیگر صمیمیتی نداشته باشند و از آن ناراضی باشن و نیازها و خواسته هایشان درون رابطه محقق نشود، تمام ابعاد زندگی را تحت تاثیر قرار خواهد داد و کیفیت زندگی را بسیار کاهش خواهد داد و زمینه ساز انواع مشکلات و بیماری ها و آسیب ها در حوزه سلامت روا خواهد کرد.
چرا که رابطه ای کار آمد است که افراد درون آن احساس ارزشندی و امنیت دریافت کنند و فقط در این صورت است که نیاز به عق و تعلق خاطر و بسیاری از نیازهای دیگر برآورده خواهد شد.
بنابراین بهتر است شما هم در نظر داشت باشید که باید در چنین شرایطی با در نظر گرفتن تمام جوانب و پیامدهای انتخابتان دست به تصمیم گیری مناسب بزنید که در بلند مدت برای شما رضایت و خشنودی بیشتری را در پی داشته باشد و حتما هرچه سریع تر بهتر است در این زمینه از طریق مراجعه به یک فرد متخصص کمک حرفه ای دریافت نمایید.