سلام. وقت بخیر. من چهار سال با پسری به اسم امیر ارتباط دارم. رابطه مجازی هست و سال پیش خواستگاری هم اومدن. ما همو دوس داشتیم اما امیر دو سالی هست که رفتارش سرد شده. دقیقا از وقتی رفته تهران ، دانشگاه شریف و سر کار . کلا غرق کاراش شده و دیگه خیلیییی کم به من پیام میده و این کارش باعث شده من عصبی شم . هر لحظه در انتظار پیامی از طرف امیر هستم. سال پیش بعد از خواستگاری دیگه نیومدن ، و امیر گفت که تو زیاده خواه هستی ( در حالیکه من اینطور نیستم و خودش خوب میدونه. من توی یه خانواده ی نسبتا با مشکل مالی بزرگ شدم و اصالتا ساده و روستایی هستیم‌ اما اون دوس داره خونه تو جاهای بزرگ تهران بخره و آرزوهای دور و دراز داره ) تنها ایراد من این بود که موقع خواستگاری کت و شلوار نپوشیده بود و من از این موضوع ایراد گرفتم. و اونم بهانه ای براش شده که تو از من ایراد گرفتی و از چشمم افتادی با این کارت. از طرف دیگه ، از وقتی رابطه از سمت اون به شدت کم شده من عصبی شدم و پرخاشگر شدم و باعث شدم بدتر ازم دور شه. حرف من اینه که اگه نامزد کنیم و رابطمون جدی شه و تو دنیای واقعی باهم ارتباط داشته باشیم خیلی مشکلات حل میشن چون دنیای مجازی سخته و من دیگه تحمل دوری از تو رو ندارم. اما اون میگه تا وقتی توی دنیای مجازی رفتارت درست نشه برای مراحل بعدی ازدواج و نامزدی نمیام جلو. و این حرف منو به شدت ناامید کرد چون چهار ساله که ما مجازی ارتباط داریم. و اگه قرار باشه من چهار ساله دیگه صبر کنم تا بلکه این آقا از من مطمئن شه و نهایتا ممکنه خیلی راحت مثل همین الان منو کنار بزاره اونوقت من به شدتتتت آسیب میبینم. یک ماه پیش خیلی جدی گفتم قصدت چیه ؟ نمیخوای رابطه رو جدی کنی؟ گفت نه تا وقتی تو خودتو بهم ثابت نکنی که برام آرامش میاری ، این حرفش آتیش به دل من انداخته ، این ادم هرگز حتی نخواسته واقعی آنچنان درست همو ببینیم بجز یکی دو بار توی چهار سال، من ۲۶ سالمه و عاشق این ادم هستم و دوس دارم لااقل فعلا نامزد شیم بعد یکی دو سال هم ازدواج. اما اون راحت منو جواب کرد که فعلا قصدشو نداره. حالا نمیدونم‌چکار کنم . از یه طرف عاشق شم از یه طرف دیگه اون ادم سابق نیست. ازم فاصله گرفته و عمدا فاصله گرفته. از یه طرف دوس نداره منو توی مجازی از دست بده . از طرفی من دیگه تحمل مجازی رو ندارم و دوس دارم رابطم باهاش تو دنیای واقعی باشه نه پشت تلفن و چت. تو رو خدا کمکم کنین چکار کنم. خیلی سردرگم هستم‌ . میترسم ازش دور شم از طرفی واقعا توی دنیای من نیست جز توی گوشی . و منم برای اون. اون الان درگیر کاراشه و داره به سرعت پیشرفت میکنه ولی من هر روز برای نبودنش گریه میکنم کمکم کنین لطفا