من یک دختر ۱۴ ساله هستم و وضعیتم داخل مدرسه و درسام خوبه و معدلم بیسته
و مشکلی ازین بابت ندارم .از این رنج میبرم ک خونه ی ما انگار پسر سالاریه و همه پسرارو بیشتر دوس دارن .مثلا تو خونه ی ما فقط پسر ها اتاق دارن . و مشکل اصلی اینجاس ک من ی برادر ۲۲ ساله دارم ک ب شدت ازش بدم میاد .چون روم دست بلند کرده و دعوای فیزیکی داشتیم
و اینکه مادرم وقتی میبینه باهاش بر خورد میکنه .اما پدرم هییچی نمیگه .ی بار جلو چشمای خودش زد منو اما پدرم هیچی نگفت . واقعا ازش متنفرم .بد تر این در دوران کودکی هم ب من تجاوز کرده .اصلا یادم نمیاد ک اتفاقی افتاد یا نه فقط تیکه تیکه یادم میاد ک شلوارمو دراوورد…
واقعا دیگه خسته شدم ازین خانواده نمیتونم تحمل کنم
و دیگه هم اینکه از دوران کودکی ب یکی از فامیل هامون علاقه دارم . اون ۵ سال از من بزرگتره .واقعا میدونم ک تو ذهتم خیال پردلزی کردم و زیادی بزرگش کردم .اما میخام فراموش کنم چون ک اصلا دوس ندارم این حسو .
و این هم ازارم میده ک دوست صمیمی ندارم با ۱۴ سال سن .تیلی ددس دارم دوستس داشته باشم ک یاهاش دردو دل کنم اما نه الان ندارم
و موضوع دیگه هم اینکه من ب خاطر دیدن فیلم های ناجور در کامپیوتر برادرم در کودکی ب صورت اتفاقی، باعث این شد ک من از کودکی خود ارضایی کنم و ندونم چیه .همین پارسال متوجه شدم ک این عمل خود ارضاییه .خیییلی نلراحت شدم و الان نگرانم ک در اینده برام مشکلی پیش میاد یا نه .
خیییلی ازین وضعیت ناراحتم بیشتر ب خاطر برادرم .هروز میگم کاش نبود .کاش نبود زندگیه من خیییلی بهتر میشد .نمیدونم این مسئله رو ب مادرم بگم یا ن