مشاوره
سلام من عاشق ی نفر هستم دو سالم میشه با هم حرف میزنیم در حدی که خودمونو مال هم میدونیم چهار ماه پیش منو این آقا دعوامون شد بعد ی پسر دیگه که فهمیدم همسایمون هس بهم پیام داد من گفتم من ی نفر دیگه رو دوس دارم گفت ولی انگار بهم زدین گفتم آره بعد چند روزی درد و دل کردم باهاش هر. دفعه هم میگفتم که من فقط عشقمو دوس دارم و به غیر از اون نمیتونم به شخص دیگه ای فکر کنم اونم مشکلی نداشت بعد منو عشقم رابطمون درست شد هر چقدر به پسر همسایمون گفتم برو امروز میگفت باشه فردا باز میومد چن بار بهم گفت اگه عکستو بفرستی میرم منم واسه اینکه بره فرستادم بلاکش کردم تهدیدم کرد که به عشقت میگم بهش خیانت کردی تهدیداش هنوز هم تمومی نداره با پیجای دیگه به عشقم پیام میده که این دخترو ول کن منم به خاطر تهدیداش گریه میکردم التماسش میکردم الان گفته یا خودت برو بگو یا من میرم بگم من چیکار کنم به عشقم ماجرا رو بگم یا چی؟از اونطرف عشقم رو این مسائل خیلی حساسه تو رو خدذ کمک کنین
سلام به شما دوست عزیز
نگرانی و احساسات شما قابل احترام می باشد بهتر است سعی کنید از صحبت در مورد مسائل خصوصی برای هرفردی خوداری کنید چون می تواند آسیب زا باشد .
در این مورد اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار بدهید تا باهم بیشتر صحبت کنیم.
۱٫ هریک از شما سه نفر چند سال دارید؟
۲٫ هدفتان از رابطه با دوست پسرتان چیست ؟
۳٫ مشکل شما برای کات کردن چه مواردی بوده است و در زمان فعلی برطرف شده است؟
۴٫ شمابا پسر همسایتان رابطه صمیمی داشته اید و ایشان از کجا به کات کردن شما آگاهی پیدا کرده اند؟
با سلام
اضطراب و نگرانی شما قابل درک است اما پرسشی در این میان باتوجه به گفته هایتان، مطرح است و آن این که آیا شما با هر کسی که سر راهتان قرار بگیرد، درد دل می کنید؟
بنظر می رسد در پیش گرفتن چنین شیوه ای نه در این مورد، بلکه در دیگر موارد و حوزه های زندگی شما هم مشکل ساز خواهد بود.
بهتر است روابط بین فردی خود را براساس میزان صمیمیتمان مرزبندی کنیم.
به نظر می رسد صحبت از روابط عاشقانه و اتفاقات و دلخوری ها و… در دایره ای قرار گیرند که بالاترین حد صیمیت و اعتماد وجود دارد، مانند دوستان خیلی نزدیک و قابل اعتماد (تازه آن هم با احتیاط)، حالا کسی که شما نمی شناختید و غریبه و از جنس مخالف، آیا همچین چیزی را پیش بینی نمی کردید یا بازگشت آن فرد قبلی را غیرمحتمل می دانستید؟
به هر حال اتفاقی است که افتاده. شما باید انتخاب کنید که آیا صداقت را ترجیح می دهید یا انکار را؟
شاید در نگاه نخست انکار کردن ساده تر بنظر برسد اما این گزینه هم هزینه های خودش را دارد. مثل اینکه از این به بعد پشت هم باید دروغ های دیگری بگویید تا مسئله قبلی را پنهان کنید و یک اضطراب و نگرانی مداومی را تجربه کنید و حتی مجبور شوید باج ها و حق سکوت های بیشتری را متحمل شوید (فراتر از عکس دادن) و اینکه به هر حال اگر روزی برملا شود شما علاوه بر آن خطا، به دلیل عدم صداقت و پنهان کاری هم محکوم خواهید شد و چه بسا این مورد از قبلی هم بزرگتر باشد و اعتماد طرف مقابلتان را به کل نابود کند.
با توجه به اینکه زمانی با او وارد رابطه شدید که با ایشان ارتباطی نداشتید، به نظر می رسد اینگونه افراد صداقت برایشان اهمیت بیشتری داشته باشد. و اینکه به محض ترمیم رابطه با آن فرد را قطع ارتباط کرده اید.
با توجه به همه این موارد، این شما هستید که انتخاب می کنید کدام شیوه را در پیش بگیرید.
برای تسهیل تصمیم گیری دو پرسش زیر را از خودتان بپرسید، پاسخ به این پرسش ها مسیر را برایتان روشنتر می کند.
1- فرض کنید چندین سال از این ماجرا گذشته است، آن را چطور حل و فصل کرده باشید حس بهتری به خودتان خواهید داشت و خوشحالتر خواهید بود؟
2- فرض کنید دوست صمیمی شما همین مسئله برایش پیش آمده و درباره راه حل آن از شما مشورت می خواهد، به او چه می گویید و چه توصیه ای می کنید؟